مسفر
لغت نامه دهخدا
مسفر. [ م ِ ف َ ] ( ع ص ) کثیرالاسفار و بسیارسفر از مردم و جز آن. || توانا و قوی بر سفر. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
مسفر. [ م ُ ف ِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از اسفار. درآینده در روشنائی صبح. و رجوع به اسفار شود. || روشن و سفید و تابان : وجه مسفر. ( از ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید