مسفار

لغت نامه دهخدا

مسفار. [ م ِ ] ( ع ص ) کثیرالاسفار. ( اقرب الموارد ). قلقال. کثیرالسفر. دائم السفر. آن که دائما در سفر باشد. || شترماده قوی و توانا. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

شتر ماده قوی و توانا

پیشنهاد کاربران

بپرس