مسد. [ م َ ] ( ع مص ) رسن تافتن. ( از منتهی الارب ). تافتن رسن را. یا نیکو تافتن آن را. ( از اقرب الموارد ). نیک تافتن رسن. ( تاج المصادر بیهقی ). || در رنج انداختن و مانده گردانیدن سیر ستور را. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || نرم و لطیف و هموار بودن شکم. ( از اقرب الموارد ). || جاریة حسنةالمسد؛ دختر سخت نیک بر پیچان خلقت. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). مسد. [ م َ س َ ] ( ع اِ ) تیر چرخ سیاه آهنین. ( منتهی الارب ). محور از آهن. ( از اقرب الموارد ). || «مرود» و چرخ آهنین که چرخ چاه بر آن می گردد. ( از اقرب الموارد ). || رسن از پوست خرما یا از پوست درخت مقل یا از پوست هر چیزی ، و یا رسن از لیف سخت تافته و محکم. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). ریشه درخت و ریسمان لیف خرما و ریسمان پشم اشتر. ( غیاث ). رسن تافته. ( مهذب الاسماء ). لیف سخت تافته. ( ترجمان القرآن ). لیف نارجیل.( تذکره داود ضریر انطاکی ). ج ، مِساد و اَمساد. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) : و امرأته حمّالة الحطب ، فی جیدها حبل من مسد. ( قرآن 4/111 و 5 ). می کشاندشان بسوی نیک و بد گفت حق فی جیدها حبل المسد.
مولوی ( مثنوی ).
پیش از این کایام پیری دررسد گردنت بندد به حبل من مسد.
مولوی ( مثنوی ).
گفت یارب بیش از این خواهم مدد تا ببندمشان به حبل من مسد.
مولوی ( مثنوی ).
مسد.[ م َ س َدد ] ( ع اِ ) درز و شکاف و سوراخ. ( ناظم الاطباء ). || سدَّ مسدَّه ؛ قائم مقام آن گشت و در جای آن نشست. ( از اقرب الموارد ): فقال للاحنف اًن ولیت أحداً من أهل بیتک لم تجد من یعدل عدل عبیداﷲ و لایسد مسده. ( ابن خلکان چ فرهادمیرزا ص 252 س 12 ). مسد. [ م ُ س ِدد ] ( ع ص ) نعت فاعلی از اسداد. راستکار و صواب گفتار. ( منتهی الارب ). و رجوع به اسداد شود. || کسی که به سداد و قصد و هدف دست می یابد یا آن را طلب می کند. ( از اقرب الموارد ). || مستقیم. ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
رسن که ازلیف یاپوست درخت خرمابافته شود، ریسمان محکم، مساد جمع (اسم ) ۱ - ریسمانی از لیف با پوست درخت خرما . ۲ - ریسمان محکم جمع : مساد . راستکار و صواب گفتار
فرهنگ معین
(مَ سَ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - ریسمانی از لیف یا پوست درخت خرما. ۲ - ریسمان محکم .
فرهنگ عمید
۱. صد ویازدهمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۵ آیه، تبّت یدا، لهب. ۲. [قدیمی] ریسمان محکمی که از لیف یا پوست درخت خرما بافته می شود. ۳. [قدیمی] لیف یا پوست درخت خرما.
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی مَّسَدٍ: طنابی که از لیف خرما بافته شده باشد ریشه کلمه: مسد (۱ بار)
«مسد» (بر وزن حسد) به معنای طنابی است که از الیاف بافته شده. بعضی گفته اند «مسد» طنابی است که در جهنم بر گردن او می نهند که خشونت الیاف را دارد و حرارت آتش و سنگینی آهن را. . مسد بروزن فلس به معنی تابیدن است «مَسَدَ الْحَبْلَ مَسْداً:فَتَلَهُ» و مسد بر وزن فرس ریسمانی است که به قول راغب از شاخه درخت خرما تابیده شده به قولی از هر چیز که باشد «اِمْرَئَةٌ مَمْسُودَةٌ» زنی را گویند که آشفته خلق باشد معنی آیه: در گردن او (زن ابی لهب) ریسمانی است از لیف یا شاخه خرما. رجوع شود به «تبب» این لفظ فقط یکبار در قرآن مجید یافته است.
مَسَد صد و یازدهمین سوره از قرآن بنا بر ترتیب مصحف عثمانی است که به نام های سوره تبت و سوره ابی لهب نیز شناخته می شود. این سوره پنج آیه دارد و در سال سوم یا چهارم بعثت بیان شده است و در مکی بودن این سوره، اختلافی نیست. ... [مشاهده متن کامل]
بر اساس ترتیب نزول مشخص شده توسط محمدهادی معرفت، که بر مبنای روایت ابن عباس تدوین شده، سورهٔ مسد ششمین سورهٔ نازل شده بر محمد است، که پس از سوره حمد و پیش از سوره تکویر نازل شده است. مفسران در اینکه سوره مسد دقیقاً در چه زمانی نازل شده است، اختلاف دارند؛ برخی نزول این سوره را در ماجرای نزول آیه انذار و دستور به محمد برای آشکار کردن دعوت به نبوت خویش دانسته اند و برخی زمان نزول آیه را، پس از دعوت محمد از بنی هاشم و در طی یک سخنرانی در کوه صفا دانسته اند. اکثر تاریخ نگاران متنِ موجود در این سوره را جز متون قدیمی تر از مجموعهٔ قرآن می دانند. نام این سوره به معنای طنابی است که از لیف خرما بافته شده باشد. برخی مصاحف با استفاده از اولین کلمه سوره، نام سوره را تبت ( به معنای زیانکار باد ) گزارش کرده اند. بنا بر دیدگاه مفسران مسلمان به جهت تهدید و توبیخ عبدالعزی بن عبدالمطلب، عموی محمد پیامبر اسلام، و همسرش ام جمیل نازل شده است. به گزارش مورخان مسلمان، عبدالعزی که در سوره از وی به ابولهب یاد شده است به همراه همسرش نسبت به اسلام و نبوت محمد مخالفت شدیدی از خود نشان داد. آنها برای دشمنی با محمد، از هیچ کاری دریغ نداشتند و به آزار وی پرداختند. همین دشمنی های شدید سبب شد تا او و همسرش، با کنایه در قرآن مورد اشاره قرار گیرند. اما قرآن پژوهان مدرن در خصوص شخص مورد نظر در این سوره مردد هستند و برخی آن را نفرین یک شخص دوزخی به طور عام ( پدر آتش ) و به یک فرد خاص، تلقی کرده اند. سوره با عبارت تبت آغاز شده که نوعی نفرین محسوب می گردد و لحنی توبیخی را بیانگر است. تفاسیر در اینکه معنای کلمه «ید» در آیه، دستان واقعی ابولهب است یا اینکه منظور تعبیری از قدرت و توانایی وی می باشد، اختلاف دارند و هر یک احتمالاتی را مطرح کرده اند. همچنین تفاسیر در اینکه منظور از «مال» در آیه دوم، اموال و ثروت های واقعی ابولهب است یا آنکه منظور فرزندان وی بوده است نیز، احتمالات مختلفی را بیان داشته اند. از دیگر مواردی که در بین مفسرین، اختلاف نظراتی را پیش آورده است، علت تعبیر قرآن از همسر ابولهب به هیزم کش است. بر اساس آنچه تاریخ نقل می کند ام جمیل فردی ثروتمند بوده که هرگز به کارهایی چون هیزم کشی نپرداخته است؛ بنابراین مفسرین تأویل و تفسیرهایی را برای این آیه مطرح کرده اند. همچنین مفسرین در واژه «مسد» نیز اختلاف کرده اند که آیا منظور از آن، لیف خرما بوده یا آنکه منظور زنجیرهای آتشین جهنمی است.
لیفی است که از آن ریسمان تافته می شود. نقل ایست که زن ابو لهب گردنبند فاخر ازجواهر داشت و گفت. سوگند به لات وعزی که آنرادردشمنی محمد صلی الله وعلیه واله وسلم صرف می کنم لذا آن گرد نبند ش درروزقیامت ریسمانی برتافته. اززنجیرهای آتش می شود.