مسخ کردن
فرهنگ فارسی
مترادف ها
تغییر شکل دادن، تغییر ماهیت دادن، مسخ کردن
پیشنهاد کاربران
ناخودور. ناخودورز. ناخودورزند. ناخودورزنده. ناخود ورزندگی. ناخودورزندگیان. ناخودورزندگیانگی.
در اینجا پسوندها و پیشوندها جایگاه خود رادر زبان فارسی به دست می دهند و زبان فارسی خود را با این پسوندها و پیشوندها می نمایاند.
... [مشاهده متن کامل]
واین سربلندی ادبیات فارسی و فارسی زبانان و فارسی دوستان است.
تا پیروزی خود را رونمایی نمایند.
در اینجا پسوندها و پیشوندها جایگاه خود رادر زبان فارسی به دست می دهند و زبان فارسی خود را با این پسوندها و پیشوندها می نمایاند.
... [مشاهده متن کامل]
واین سربلندی ادبیات فارسی و فارسی زبانان و فارسی دوستان است.
تا پیروزی خود را رونمایی نمایند.
دگرگشت. دگرگشته. دگرگشتانه و. . . . .
واروگشت. واروگشته. واروگردیده. واروگرانه. واروگران. وارومند. مندان. مندآنه. مندانی. مندانش. مندانشه. :مسخ.
واروگشت. واروگشته. واروگردیده. واروگرانه. واروگران. وارومند. مندان. مندآنه. مندانی. مندانش. مندانشه. :مسخ.
هو
تناسخ یا مسخ شدن عبارتست از خروج روح انسان و ورود آن به جسم دیگری اعم از انسان و حیوان ، که این اعتقاد از دیدگاه اسلام مردود و حرام میباشد .
امام رضا ( ع ) در عیون اخبار الرضا جلد دوم فرموده اند :
... [مشاهده متن کامل]
کسانی که به تناسخ اعتقاد داشته با شند به خداوند کفر و رزیده اند.
تناسخیه از فرق ضاله می باشد. ( فرهنگ فرق اسلامی سه جلد از دکتر حسن خمینی ) .
تناسخ یا مسخ شدن عبارتست از خروج روح انسان و ورود آن به جسم دیگری اعم از انسان و حیوان ، که این اعتقاد از دیدگاه اسلام مردود و حرام میباشد .
امام رضا ( ع ) در عیون اخبار الرضا جلد دوم فرموده اند :
... [مشاهده متن کامل]
کسانی که به تناسخ اعتقاد داشته با شند به خداوند کفر و رزیده اند.
تناسخیه از فرق ضاله می باشد. ( فرهنگ فرق اسلامی سه جلد از دکتر حسن خمینی ) .
بهش گفتم من مَسْخ توام. هاج و واج با چشمای گرد شده زل زد بهم و با زبون بی زبونی ازم توضیح بیشتر خواست. گفتم مَسْخ یعنی اونقدر تو وجود کسی یا چیزی غرق بشى که اراده انجام کاری رو به میل خودت نداشته باشی، که یادت بره خودت هم وجود داری. .