مسجدی. [ م َ ج ِ] ( ص نسبی ) منسوب به مسجد. مربوط به مسجد. رجوع به مسجد شود. || عابد. زاهد. متعبد. پارسا. آنکه اعتکاف مساجد یا نماز به جماعت کند : گفتم همی چه گوئی ای حیز گلخنی گفتا که چه شنیدی ای پیر مسجدی.عسجدی.مسجدیی بسته آفات شدمعتکف کوی خرابات شد.نظامی.