مستیقن

لغت نامه دهخدا

مستیقن. [ م ُ ت َ ق ِ ] ( ع ص ) بتحقیق داننده. ( از منتهی الارب ). متیقن. ( از اقرب الموارد ). بی گمان. ( دهار ). بایقین. صاحب یقین. یقین کننده. و رجوع به استیقان شود.

فرهنگ فارسی

بتحقیق داننده

پیشنهاد کاربران

بپرس