[ویکی نور] حمدالله مستوفی، با نام کامل حمدالله (حمد) بن تاج الدین، ابوبکر بن زین الدین احمد (حمد) بن امین الدین ابونصر مستوفی قزوینی، از اعضای خاندان مشهور «مستوفیان» قزوین است که نسبشان به تصریح خود وی در مواضع متعدد، به حر بن یزید ریاحی، سردار مشهور و آزاده عرب میرسد. جد اعلای او فخر الدوله، ابومنصور کوفی است که در سال 223ق، به سرکردگی سپاهیان عرب به قزوین آمد. تمامی پسران ابومنصور کوفی نیز لقب «فخرالدوله» داشتهاند. دوره امارت این فخرالدوله ها از جانب خلفا، بیست وهشت سال به طول انجامید.
در باب شرح احوال و سوانح ایام زندگانی وی جز آنچه خود او در ضمن آثارش بیان داشته است، مطلب قابل اعتنای دیگری از منابع دیگر، چه هم زمان و چه متأخر بر او، در دست نیست.
آن گونه که خود او بیان داشته است، از جوانی شوق فراوان به مصاحبت و مجالست با اهل فضل و کسب اطلاعات و وقوف بر مباحث علمی رایج زمان خود داشته و در عین پرداختن به شغل آبا و اجدادی اش، یعنی استیفا، در دستگاه خواجه بزرگ، رشیدالدین فضل الله، که مرکز تجمع مشاهیر فضلا و ادبای عصر بوده، وارد شده، خود را در عداد خواص و کتاب و حواشی آن خواجه بزرگوار قرار داد؛ به نحوی که در سال 711ق، به دنبال قتل سعدالدین ساوجی صاحب دیوان و استقلال خواجه رشیدالدین در امور، از جانب وی حکومت و استیفای ابهر و زنجان و طارمین را برعهده گرفت. حتی پس از قتل خواجه، به حکم سابقه خدمتگزاری آن خاندان، به جمع ملازمان پسر خواجه (غیاث الدین محمد) پیوست.
از حجم عظیم آثار و نوشتههای متعدد او چنین برمیآید که وی را فراغتی بسیار در دستگاه خواجه و پسرش بوده و او با اغتنام این فرصتها و پرهیز از کشمکش های معمول و اجتناب ناپذیر در دستگاه حکومتی آن عصر به خلق آثاری خطیر توفیق یافت.
از سال 736هجری به بعد از احوال حمدالله مستوفی اطلاع درستی در دست نیست.
آثـار دیگری را نیز به وی منتسب می کنند، از جمله مفاخر التواریخ یا مواخر التواریخ در 25 باب که به سال 724ق، تألیف شده و در آن به اضافاتی در تاریخ گزیده اشاره شده اسـت. از کـتاب مزبور فعلا اثری در دست نیست.
در باب شرح احوال و سوانح ایام زندگانی وی جز آنچه خود او در ضمن آثارش بیان داشته است، مطلب قابل اعتنای دیگری از منابع دیگر، چه هم زمان و چه متأخر بر او، در دست نیست.
آن گونه که خود او بیان داشته است، از جوانی شوق فراوان به مصاحبت و مجالست با اهل فضل و کسب اطلاعات و وقوف بر مباحث علمی رایج زمان خود داشته و در عین پرداختن به شغل آبا و اجدادی اش، یعنی استیفا، در دستگاه خواجه بزرگ، رشیدالدین فضل الله، که مرکز تجمع مشاهیر فضلا و ادبای عصر بوده، وارد شده، خود را در عداد خواص و کتاب و حواشی آن خواجه بزرگوار قرار داد؛ به نحوی که در سال 711ق، به دنبال قتل سعدالدین ساوجی صاحب دیوان و استقلال خواجه رشیدالدین در امور، از جانب وی حکومت و استیفای ابهر و زنجان و طارمین را برعهده گرفت. حتی پس از قتل خواجه، به حکم سابقه خدمتگزاری آن خاندان، به جمع ملازمان پسر خواجه (غیاث الدین محمد) پیوست.
از حجم عظیم آثار و نوشتههای متعدد او چنین برمیآید که وی را فراغتی بسیار در دستگاه خواجه و پسرش بوده و او با اغتنام این فرصتها و پرهیز از کشمکش های معمول و اجتناب ناپذیر در دستگاه حکومتی آن عصر به خلق آثاری خطیر توفیق یافت.
از سال 736هجری به بعد از احوال حمدالله مستوفی اطلاع درستی در دست نیست.
آثـار دیگری را نیز به وی منتسب می کنند، از جمله مفاخر التواریخ یا مواخر التواریخ در 25 باب که به سال 724ق، تألیف شده و در آن به اضافاتی در تاریخ گزیده اشاره شده اسـت. از کـتاب مزبور فعلا اثری در دست نیست.
wikinoor: مستوفی،_حمدالله