مستهم

لغت نامه دهخدا

مستهم. [ م ُ ت َ هَِ م م ] ( ع ص ) خواهنده از کسی که نسبت به کاری اهتمام ورزد. || اهتمام ورزنده به کار قوم خود. ( از اقرب الموارد ). اندوهگین شونده و رنج برنده به کار قوم. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). و رجوع به استهمام شود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مَسَّتْهُمْ إِذَ: به آنان رسید - با آنان تماس پیدا کرد (کلمه مس که در لغت به معنای تماس گرفتن دو چیز با یکدیگر است)
ریشه کلمه:
مسس (۶۱ بار)
هم (۳۸۹۶ بار)

پیشنهاد کاربران

بپرس