دلالت کردن، اطلاق کردن، بصورت مسند قرار دادن، مبتنی کردن، مستند کردن
مستند کردن
مترادف مستند کردن: منسوب کردن، نسبت دادن، اسناد دادن، موثق ساختن، مدلل ساختن
معنی انگلیسی:
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
" پایه ای کردن. پایه ای ساختن. پایه ای نمودن ":مستند کردن.
پشتوانه ای نمودن، کردن، نمودن
ساختن.
پشتوانه ای نمودن، کردن، نمودن
ساختن.