مستمد

لغت نامه دهخدا

مستمد. [ م ُ ت َ م ِدد ] ( ع ص ) نعت فاعلی از استمداد. یاری خواهنده. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || مرکب برگیرنده از دوات. ( از اقرب الموارد ). رجوع به استمداد شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) استمداد کننده یاری خواهنده جمع : مستمدین .

فرهنگ معین

(مُ تَ مِ دّ ) [ ع . ] (اِفا. ) یاری خواهنده ، استمداد کننده .

فرهنگ عمید

استمدادکننده، مددخواهنده.

پیشنهاد کاربران

بپرس