مستقیما
/mostaqiman/
مترادف مستقیما: بلاواسطه، بی واسطه، راساً، سرراست
متضاد مستقیما: باواسطه
برابر پارسی: آشکارا، سر راست، یکراست، یکسره | ( مستقیماً ) آشکارا، یکراست
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی ضُّرَّ: ضرر-آسیب - بلا (ضُرّ به معنای مخصوصاً بلاهایی است که مستقیما به جان آدمی میرسد ، مانند مرض ، و لاغری ، و امثال آن . )
ریشه کلمه:
قوم (۶۶۰ بار)
ریشه کلمه:
قوم (۶۶۰ بار)
wikialkb: مُسْتَقِیما
مترادف ها
تقریبا، تاحدی، مستقیما
راست، مستقیما، یک راست
مستقیما
فورا، مستقیما
راست، بی درنگ، مستقیما، سر راست، یک راست
مستقیما، بلافاصله
مستقیما
مستقیما، فی نفسه، بخودی خود
مستقیما، دست اول
مستقیما
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
یک راست
بی میانجی، بی میانجی گری، بدون وابستگی، بی هماوند
مستقیم