مستفسر. [ م ُ ت َ س ِ ] ( ع ص )نعت فاعلی از استفسار. بیان کردن خواهنده. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). آنکه طلب ابانت کند. تفسیرخواهنده. پرسنده. پژوهنده. رجوع به استفسار شود.
فرهنگ فارسی
استفسارکننده، کسی که درباره چیزی ازدیگری توضیح وتفسیربخواهد ( اسم ) آنکه دربار. مطالبی از دیگری شرح و توضیح خواهد استفسار کننده جمع : مستفسرین .
فرهنگ عمید
کسی که دربارۀ چیزی از دیگری توضیح و تفسیر بخواهد، استفسارکننده.