مستفرغ
لغت نامه دهخدا
مستفرغ. [ م ُ ت َ رَ ] ( ع اِ ) جای خالی کردن چیزها : مهندس کارخانه ایجاد و ابداع چون نهال پلید او را مستفرغ فضالات قاذورات فساد و مستودع اخلاط... ( جهانگشای جوینی ). و رجوع به استفراغ شود.
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید