مستعلیه
لغت نامه دهخدا
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] مستعلیه یا بوهره یکی از شاخه های اصلی فرقه اسماعیلیه در تشیع است. مستعلیه به دلیل انتساب شان به احمد مستعلی نوزدهمین خلیفه فاطمی، به این نام خوانده می شوند؛ احمد مستعلی جانشین معاذ مستنصر شد؛ گروهی از اسماعیلیه که از احمد مستعلی ناخشنود بودند، به برادرش نزار روی آوردند و از او خواستند که خلافت را برعهده بگیرد. تلاش های نزار برای به دست گرفتن خلافت، به نتیجه نرسید و به قولی، نزار کشته شد؛ اما پیروی از نزار در ایران ادامه یافت و شاخه نزاریه در مقابل مستعلیه در آن سرزمین شکل گرفت.
بعد از شهادت امام صادق (علیه السّلام)، گروهی از شیعیان که به «اسماعیلیه خالصه» معروف شدند، مدعی بودند که اسماعیل فرزند بزرگ امام، در زمان حیات پدر بزرگوارشان نمرده بلکه زنده است و خبر انتشار مرگ او برای فریب دشمنان بوده و او در غیبت بسر می برد و روزی به عنوان قائم باز خواهد گشت. گروهی نیز که «مبارکیه» خوانده می شدند، وفات اسماعیل را پذیرفتند؛ اما امامت را حق فرزند او، محمد، می دانستند. با مرگ محمد بن اسماعیل، پیروان این فرقه خود به دو گروه تقسیم شدند؛ قرامطه، که می گفتند: او هفتمین و آخرین امام است و همان مهدی موعود می باشد و روزی باز خواهد گشت. گروه دوم که بعدها خلافت فاطمیان را بنیان نهادند، مرگ او را پذیرفته و امامت را در فرزندان او دانستند. فاطمیان امامان را به دو قسم ظاهر و مستور تقسیم می کنند که پس از هفت امام نخست (از علی (علیه السّلام) تا محمد بن اسماعیل) نوبت به امامان مستور می رسد که بطور مخفیانه مردم را به آیین اسماعیلی دعوت می کردند. آخرین امام در سلسله امامان مستور، المهدی بالله است که امامت خود را آشکار کرد و دوره امامان ظاهر فرا رسید. المهدی در ۲۹۷ هـ ق حکومت فاطمیان را در قیروان (شمال آفریقا) بنیان نهاد. با مرگ هشتمین امام ظاهر المستنصر بالله در سال ۴۸۷ هـ ق، افضل، وزیر مقتدر وی، برای حفظ موقعیت خویش، نزار فرزند ارشد مستنصر و ولیعهد وی را از خلافت محروم و جوانترین برادر وی مستعلی را جایگزین او ساخت. این کار سبب تفرقه درمیان فاطمیان و انشعاب آنان به دو فرقه نزاریه و مستعلویه شد. اکثر اسماعیلیان مصر و تمامی جماعت اسماعیلی یمن و گجرات و بسیاری از اسماعیلیان شام امامت مستعلی را پذیرفتند.
تحولات
تا سال ۵۲۴ هـ ق اسماعیلیان مستعلوی مصر، شام، یمین و جاهای دیگر گروه واحدی را که از نزاریه متمایز بودند تشکیل می دادند. تا این زمان مستعلویان دو خلیفه فاطمی را که مستعلی و آمر باشند به امامت خود پذیرفته بودند.
← شکاف در جماعت مستعلوی
۱. ↑ صابری، حسین، تاریخ فرق اسلامی، ص۱۱۰_ ۱۱۱، تهران، سمت، ۱۳۸۳، اول.۲. ↑ شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ص۲۲۶ ۲۲۸، تحقیق:عبدالامیر مهنا و علی فاعور، بیروت، دارالمعرفة، ۱۹۹۳م، سوم.
...
بعد از شهادت امام صادق (علیه السّلام)، گروهی از شیعیان که به «اسماعیلیه خالصه» معروف شدند، مدعی بودند که اسماعیل فرزند بزرگ امام، در زمان حیات پدر بزرگوارشان نمرده بلکه زنده است و خبر انتشار مرگ او برای فریب دشمنان بوده و او در غیبت بسر می برد و روزی به عنوان قائم باز خواهد گشت. گروهی نیز که «مبارکیه» خوانده می شدند، وفات اسماعیل را پذیرفتند؛ اما امامت را حق فرزند او، محمد، می دانستند. با مرگ محمد بن اسماعیل، پیروان این فرقه خود به دو گروه تقسیم شدند؛ قرامطه، که می گفتند: او هفتمین و آخرین امام است و همان مهدی موعود می باشد و روزی باز خواهد گشت. گروه دوم که بعدها خلافت فاطمیان را بنیان نهادند، مرگ او را پذیرفته و امامت را در فرزندان او دانستند. فاطمیان امامان را به دو قسم ظاهر و مستور تقسیم می کنند که پس از هفت امام نخست (از علی (علیه السّلام) تا محمد بن اسماعیل) نوبت به امامان مستور می رسد که بطور مخفیانه مردم را به آیین اسماعیلی دعوت می کردند. آخرین امام در سلسله امامان مستور، المهدی بالله است که امامت خود را آشکار کرد و دوره امامان ظاهر فرا رسید. المهدی در ۲۹۷ هـ ق حکومت فاطمیان را در قیروان (شمال آفریقا) بنیان نهاد. با مرگ هشتمین امام ظاهر المستنصر بالله در سال ۴۸۷ هـ ق، افضل، وزیر مقتدر وی، برای حفظ موقعیت خویش، نزار فرزند ارشد مستنصر و ولیعهد وی را از خلافت محروم و جوانترین برادر وی مستعلی را جایگزین او ساخت. این کار سبب تفرقه درمیان فاطمیان و انشعاب آنان به دو فرقه نزاریه و مستعلویه شد. اکثر اسماعیلیان مصر و تمامی جماعت اسماعیلی یمن و گجرات و بسیاری از اسماعیلیان شام امامت مستعلی را پذیرفتند.
تحولات
تا سال ۵۲۴ هـ ق اسماعیلیان مستعلوی مصر، شام، یمین و جاهای دیگر گروه واحدی را که از نزاریه متمایز بودند تشکیل می دادند. تا این زمان مستعلویان دو خلیفه فاطمی را که مستعلی و آمر باشند به امامت خود پذیرفته بودند.
← شکاف در جماعت مستعلوی
۱. ↑ صابری، حسین، تاریخ فرق اسلامی، ص۱۱۰_ ۱۱۱، تهران، سمت، ۱۳۸۳، اول.۲. ↑ شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ص۲۲۶ ۲۲۸، تحقیق:عبدالامیر مهنا و علی فاعور، بیروت، دارالمعرفة، ۱۹۹۳م، سوم.
...
wikifeqh: مستعلیه
دانشنامه آزاد فارسی
رجوع شود به:مستعلویه
wikijoo: مستعلیه
پیشنهاد کاربران
مستعلیه یا بوهره، یکی از شاخه های اصلی فرقه اسماعیلیه در تشیع است.
مستعلیه به دلیل انتسابشان به احمد مستعلی ( نهمین خلیفه فاطمی ) ، به این نام خوانده می شوند. طیب ابوالقاسم، امام فعلی آنها یعنی بیست و یکمین امام مستعلیه می باشد که غایب و پنهان است. نزاری ها و مستعلی ها تا ۸ خلیفهٔ اول فاطمی را به عنوان امام می پذیرند اما در جانشینی نزار با مستعلی اختلاف نظر دارند. جانشین معاذ مستنصر بنابر حکم آشکار او، پسر بزرگش ( نزار ) بود اما امیر سپاه مصر که به مستعلی ( پسر دیگر خلیفه ) ، ارادت داشت وی را به خلافت نشاند و او را امام مخصوص خواند. البته چون این قول، حکم آشکار خلیفهٔ پیشین نبود نتوانست تمام اسماعیلیه را راضی و خشنود کند.
... [مشاهده متن کامل]
برخی از مستعلیه به دلیل انتسابشان به طیب ابوالقاسم، طیبی خوانده می شوند. گروه دیگر مستعلیه، حافظیه نامیده می شوند که حاضر به پذیرش طیب ابوالقاسم به عنوان امام نشدند و در عوض سلسله امامت را در خلفای فاطمی مصر ادامه دادند. با رکود و اضمحلال خلافت فاطمی، حافظیه به تدریج طرفداران خود را از دست داد؛ به طوری که امروزه تمام پیروان مذهب مستعلیه طیبی هستند.
در سال ۴۸۷ ق ( ۱۰۹۴ م ) در میان اسماعیلیان بحرانی بر سرِ جانشینی پیشوایشان شکل گرفت و آنان به دو شاخه مستعلیان و نزاریان تقسیم شدند. در دوره خلافت فاطمی جانشینی مستعلی به جای خلیفه مستنصر ( د ۴۸۷ ق ) ، و کنار گذاشته شدن نزار باعث دو دستگی میان اسماعیلیان شد. اسماعیلیان ایران و شام به هواداری از نزار پرداختند و اسماعیلیان مصر و شمال آفریقا، به پیشوایی مستعلی باور آوردند. از آن پس مستعلیان و هواداران خلافت فاطمی را دعوت قدیم خواندند و نزاریان را دعوت جدید. حسن صبّاح رهبر نامدار اسماعیلیان ایران پیرو نزار بود.
مستعلیان از پشتیبانی رسمی دولت فاطمی برخوردار شدند و وارث سازمان و تشکیلات آنان گشتند.
به هر رو پس از سرنگونی دودمان فاطمی در سال ۵۶۷ ق مستعلیان دیگر قدرت نگرفتند.
شاخه ای دیگر به نام اسماعیلیان طیبی، که بیشتر مستعلی بودند در یمن استقرار یافتند. رهبری طیبی ها در غیاب پیشوای ناپیدا ( امام غائب ) ی که انتظارش را می کشند فعلاً با اشخاصی به نام داعیان مطلق است. طیبی ها به هندوستان رفته و در آنجا مستقر شده اند. در هندوستان به ایشان بهره گفته می شود.
بهره ها زیرمجموعه طیبیان محسوب می شدند و خود طیبیان زیر شاخه مستعلیه بودند. داعیان طیبی به مرور موفق شدند پیروان زیادی را در هند غربی پیدا کنند. آنان در هند آیین خود را «دعوت هادیه» می نامیدند و از نام «بهره» به معنی بازرگان نیز استفاده می نمودند. تا مدت ها داعی مطلق یمنی برای طیبیان مرجع و رهبر محسوب می گشت. دعوت فاطمیان را احتمالاً یک داعی یمنی موسم به عبدالله به هند برد که گفته می شود در سال ۴۶۰ در گجرات بوده است. جماعت طیبی در سال ۹۹۹ با مرگ داعی مطلق ( داوود بن عجب شاه ) به دو شاخه داوودیه و سلیمانیه تقسیم شد.
مستعلیه به دلیل انتسابشان به احمد مستعلی ( نهمین خلیفه فاطمی ) ، به این نام خوانده می شوند. طیب ابوالقاسم، امام فعلی آنها یعنی بیست و یکمین امام مستعلیه می باشد که غایب و پنهان است. نزاری ها و مستعلی ها تا ۸ خلیفهٔ اول فاطمی را به عنوان امام می پذیرند اما در جانشینی نزار با مستعلی اختلاف نظر دارند. جانشین معاذ مستنصر بنابر حکم آشکار او، پسر بزرگش ( نزار ) بود اما امیر سپاه مصر که به مستعلی ( پسر دیگر خلیفه ) ، ارادت داشت وی را به خلافت نشاند و او را امام مخصوص خواند. البته چون این قول، حکم آشکار خلیفهٔ پیشین نبود نتوانست تمام اسماعیلیه را راضی و خشنود کند.
... [مشاهده متن کامل]
برخی از مستعلیه به دلیل انتسابشان به طیب ابوالقاسم، طیبی خوانده می شوند. گروه دیگر مستعلیه، حافظیه نامیده می شوند که حاضر به پذیرش طیب ابوالقاسم به عنوان امام نشدند و در عوض سلسله امامت را در خلفای فاطمی مصر ادامه دادند. با رکود و اضمحلال خلافت فاطمی، حافظیه به تدریج طرفداران خود را از دست داد؛ به طوری که امروزه تمام پیروان مذهب مستعلیه طیبی هستند.
در سال ۴۸۷ ق ( ۱۰۹۴ م ) در میان اسماعیلیان بحرانی بر سرِ جانشینی پیشوایشان شکل گرفت و آنان به دو شاخه مستعلیان و نزاریان تقسیم شدند. در دوره خلافت فاطمی جانشینی مستعلی به جای خلیفه مستنصر ( د ۴۸۷ ق ) ، و کنار گذاشته شدن نزار باعث دو دستگی میان اسماعیلیان شد. اسماعیلیان ایران و شام به هواداری از نزار پرداختند و اسماعیلیان مصر و شمال آفریقا، به پیشوایی مستعلی باور آوردند. از آن پس مستعلیان و هواداران خلافت فاطمی را دعوت قدیم خواندند و نزاریان را دعوت جدید. حسن صبّاح رهبر نامدار اسماعیلیان ایران پیرو نزار بود.
مستعلیان از پشتیبانی رسمی دولت فاطمی برخوردار شدند و وارث سازمان و تشکیلات آنان گشتند.
به هر رو پس از سرنگونی دودمان فاطمی در سال ۵۶۷ ق مستعلیان دیگر قدرت نگرفتند.
شاخه ای دیگر به نام اسماعیلیان طیبی، که بیشتر مستعلی بودند در یمن استقرار یافتند. رهبری طیبی ها در غیاب پیشوای ناپیدا ( امام غائب ) ی که انتظارش را می کشند فعلاً با اشخاصی به نام داعیان مطلق است. طیبی ها به هندوستان رفته و در آنجا مستقر شده اند. در هندوستان به ایشان بهره گفته می شود.
بهره ها زیرمجموعه طیبیان محسوب می شدند و خود طیبیان زیر شاخه مستعلیه بودند. داعیان طیبی به مرور موفق شدند پیروان زیادی را در هند غربی پیدا کنند. آنان در هند آیین خود را «دعوت هادیه» می نامیدند و از نام «بهره» به معنی بازرگان نیز استفاده می نمودند. تا مدت ها داعی مطلق یمنی برای طیبیان مرجع و رهبر محسوب می گشت. دعوت فاطمیان را احتمالاً یک داعی یمنی موسم به عبدالله به هند برد که گفته می شود در سال ۴۶۰ در گجرات بوده است. جماعت طیبی در سال ۹۹۹ با مرگ داعی مطلق ( داوود بن عجب شاه ) به دو شاخه داوودیه و سلیمانیه تقسیم شد.