مستعد کردن


معنی انگلیسی:
dispose, predispose, to prepare, to dispose, to incline

مترادف ها

dispose (فعل)
مرتب کردن، مستعد کردن، ترتیب کارها را معین کردن

prepare (فعل)
مجهز کردن، اماده کردن، ساختن، تعبیه کردن، مستعد کردن، فراهم نمودن، مهیا ساختن، اماده شدن، تدارک دیدن، پستاکردن، تمهید کردن

predispose (فعل)
مستعد کردن، زمینه را مهیا ساختن

فارسی به عربی

رتب

پیشنهاد کاربران

بپرس