خیک اشکم گو بدر از موج آب
گر بمیرم هست مرگم مستطاب.
مولوی ( مثنوی ).
گرقضا افکند ما را در عذاب کی رود آن طبع و خوی مستطاب.
مولوی ( مثنوی ).
- جناب مستطاب... ؛ از القاب و عناوین بزرگان که در مخاطبه یا مکاتبه به کار بردندی.|| خوشبوی. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || مهربان. ( ناظم الاطباء ).