مستشیر

لغت نامه دهخدا

مستشیر. [ م ُ ت َ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از استشارة. کنکاش خواهنده. ( منتهی الارب ). مشورت خواه. مشورت کننده. || گشن و شتری که ناقه زاینده را از نازاینده بشناسد. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به استشارة شود.

فرهنگ فارسی

مشورت کننده، کسی که بادیگری مشورت کند
( اسم ) مشورت کننده رای جوینده جمع : مستشیرین .

فرهنگ معین

(مُ تَ ) [ ع . ] (اِفا. ) مشورت کننده ، آن که با دیگری مشورت کند.

فرهنگ عمید

کسی که با دیگری مشورت کند، مشورت کننده.

پیشنهاد کاربران

بپرس