مستزید. [ م ُ ت َ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از استزادة. مقصرشمرنده و فزونی خواهنده از کسی. زیادت خواه. بیشی خواه. ( اقرب الموارد ). رجوع به استزادة شود. || آزرده : به دیگر ناصحان استخفاف روا داشت [ شیر ] تا همه مستزید گشتند. ( کلیله و دمنه ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - زیادت خواه زیاده طلب . ۲ - گله مند شاکی رنجیده .
فرهنگ معین
(مُ تَ ) [ ع . ] (اِفا. ) ۱ - زیاده طلب . ۲ - رنجیده خاطر، گله مند.
فرهنگ عمید
۱. آن که چیزی زیادتر بخواهد، افزون خواهنده، زیاده طلب. ۲. [مجاز] گله مند، آزرده خاطر.