مسترسل

لغت نامه دهخدا

مسترسل. [ م ُ ت َ س ِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از استرسال. ملایم و متواضع و خوش خوی. ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). || شعر مسترسل ؛ موی فروهشته. ( دهار ) ( منتهی الارب ). موی فروهشته و راست افتاده و آویخته. ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). رجوع به استرسال شود.

فرهنگ فارسی

(اسم ) ۱- فروهشته و نرم شونده ( موی ) . ۲ - رام شونده انس گیرنده .

فرهنگ عمید

۱. رهاشده به حال خود.
۲. سست، بی پایه.
۳. انس گیرنده، رام شونده.

پیشنهاد کاربران

بپرس