مسترد. [ م ُ ت َ رَدد ] ( ع ص ) نعت مفعولی از استرداد. بازپس داده شده وواپس داشته شده. ( غیاث ) ( آنندراج ). واگرفته. رد کرده شده. پس گرفته شده. رجوع به استرداد شود :
هر که آنجا بگذرد زر میبرد
نیست هدیه مصلحان را مسترد.
مولوی ( مثنوی ).
کار آن دارد خود آن باشد ابددائما نی منقطع نی مسترد.
مولوی ( مثنوی ).
- مسترد داشتن و مسترد کردن و مسترد نمودن ؛ بازپس گرفتن. استرداد کردن. طلب بازپس دهی کردن.- || پس دادن. باز دادن. واپس دادن. عودت دادن.