مستر

/mester/

برابر پارسی: سرور، سرکار

لغت نامه دهخدا

مستر. [ م ِ ت َ ]( ع اِ ) پوشش. ( منتهی الارب ). پرده. ( ناظم الاطباء ).

مستر. [ م ُ س َت ْ ت ِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از تستیر. پوشنده. ( اقرب الموارد ). پردگی کننده. ( آنندراج ). رجوع به تستیر شود.

مستر. [ م ُ س َت ْ ت َ ] ( ع ص ) نعت مفعولی از تستیر. پوشیده. ( دهار ). پوشیده شده. ( از غیاث ) ( اقرب الموارد ). ستیر. مصون. رجوع به تستیر شود :
ای گشته چو آفتاب تابان
از سایه نور خور مستر.
ناصرخسرو.
پیدا چو تن تو است تنزیل
تأویل در او چو جان مستر.
ناصرخسرو.
سه فرزند دارند پیدا و پنهان
ازیشان دو پیدا و دیگر مستر
نیاید برون آن مستر به صحرا
نهفته ، نشسته ست برسان دختر.
ناصرخسرو.
خدای رازدان کس را ز مخلوق
نکرده ست آگه از راز مستّر.
ناصرخسرو.
شجاعت بهره ای باشد خدائی
یلان را در دماغ و دل مستّر.
ازرقی.
|| کنایه از پنهان و نهان :
پاسبان تست نور و ارتقاش
ای تو خورشید مستّر از خفاش.
مولوی ( مثنوی ).

فرهنگ فارسی

کساویه نویسنده فرانسوی ( و. شامبری ۱۷۵۳ - ف. ۱۸۵۲ م . ) . وی برادر ژوزف دومستر بوده و کتابهایی نوشت که از آنجمله اند : [ مسافرت به دور اتاق من ] و [ دختر جوان سیبری ] .
( اسم ) پوشیده شده پنهان گشته .
پوشیده

فرهنگ معین

(مُ سَ تَّ ) [ ع . ] (اِمف . ) پوشیده شده ، پنهان گشته .

فرهنگ عمید

پوشاننده، پنهان کننده.
پوشیده شده، پنهان شده.

پیشنهاد کاربران

Mr/مِستِر/ به معنای آقا
Master/مَستِر/ به معنی استاد
برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت در این مورد می توان گفت دانشجویی در دانشگاه به نگهبان میگوید مِستِر، مَستِر من ندیدید و او با اشاره به سرویس بهداشتی به او می فهماند که مَستِر رفته مستراح.
Masterلغت مخصوص ویژه افراد حایز دکتری است
مردمک چشم
بدردنخور
منابع• http://Yourname@gmail.com
مستر به معنی. آقازاده
استاد

بپرس