مستخلف

لغت نامه دهخدا

مستخلف. [ م ُ ت َ ل ِ ] ( ع ص ) قراردهنده کسی را به جانشینی خود. ( اقرب الموارد ). || آبکش. ( منتهی الارب ). آنکه برای اهل خود آب می آورد. ( اقرب الموارد ). رجوع به استخلاف شود.

مستخلف. [ م ُ ت َ ل َ ] ( ع ص ، اِ ) به جانشینی قرار داده شده. ( اقرب الموارد ). رجوع به استخلاف شود.

فرهنگ فارسی

قرار دهنده کسی را به جانشینی خود

پیشنهاد کاربران

بپرس