مستبسل

لغت نامه دهخدا

مستبسل. [ م ُ ت َ س ِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از استبسال. دل بر جنگ نهنده تا بکشد یا کشته گردد. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به استبسال شود.

پیشنهاد کاربران

( مستبسل ) به معنای کسی است که تن به قضا داده و از نظر اینکه می داند راه خلاصی ندارد تسلیم شده است . این کلمه از ماده ی بسل می باشد . کلمه ( بسل ) هم به معنای ضمیمه کردن چیزی است به چیز دیگر، و هم به معنای منع است .

بپرس