مستأسد

لغت نامه دهخدا

مستأسد. [ م ُ ت َءْ س ِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از مصدر استیساد. || مانند شیرشونده. || دایرشونده. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || نبت مستأسد؛ گیاه روئیده و به کمال رسیده. ( منتهی الارب ). رجوع به استئساد و استیساد شود.

فرهنگ فارسی

مانند شیر شونده

پیشنهاد کاربران

بپرس