مستأرب

لغت نامه دهخدا

مستأرب. [ م ُ ت َءْ رِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از مصدر استیراب. || حَبل مستأرب ؛ رسن سخت تافته. ( منتهی الارب ). رجوع به استئراب و استیراب شود.

مستأرب. [ م ُ ت َءْ رَ ] ( ع ص ) نعت مفعولی از مصدر استیراب. مدیون. ( اقرب الموارد ). قرضدار و وامدار و مدیون شونده. ( منتهی الارب ). و رجوع به استئراب و استیراب شود.

فرهنگ فارسی

مدیون و قرض دار

پیشنهاد کاربران

بپرس