مستأخذ

لغت نامه دهخدا

مستأخذ. [ م ُ ت َءْ خ ِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از مصدر استیخاذ. سرفرودآرنده از درد و فروتنی کننده از جهت بیماری. ( منتهی الارب ). سر فرودارنده از درد چشم و یا از هر دردی که باشد. ( ناظم الاطباء ). مستأخد. رجوع به استئخاذ و استیخاذ و مستأخد شود. || شخصی که دچار بیماری أخذ یعنی رمد و درد چشم است. ( اقرب الموارد ). || شَعر مستأخذ؛ موی دراز که احتیاج به کوتاه کردن داشته باشد. ( اقرب الموارد ). موی دراز. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

سر فرود آرنده از بیماری

پیشنهاد کاربران

بپرس