مسبوق
/masbuq/
مترادف مسبوق: آینده، بعدازاین ، آشنا، آگاه، مخبر، مقدم، وارد، واقف
متضاد مسبوق: سابق
برابر پارسی: گذشته، پیشینه دار، پیش شده، آغاز شده
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- مسبوق بودن ؛ آگاه و باخبر بودن. ( ناظم الاطباء ).
- مسبوق کردن ؛ آگاه کردن. ( ناظم الاطباء ).
|| نزد فقها، کسی را گویند که رکعت اولی از نماز جماعت را با امام و پیشوا درک نکرده باشد. ( کشاف اصطلاحات الفنون ) ( از تعریفات جرجانی ).
فرهنگ فارسی
(اسم ) ۱- کسی یا چیزی که کسی یاچیزی دیگر بر آن پیشی گرفته باشد . یا مسبوق به سابقه . آنچه که قبلا عین یاشبیه آن وقوع یافته باشد. ۳ - کسی که ازپیش درموضوع مانحن فیه دارای اطلاع است :(( فلان ازین کارمسبوق بود. ) )
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. آگاه، مطلع.
۳. دارای سابقه.
مترادف ها
ملتفت، مطلع، باخبر، اگاه، بااطلاع، مسبوق
مطلع، مسبوق
پیشنهاد کاربران
در حقوق مسبوق یعنی پیشینه و زمینه داشتن و مطلع بودن به چیزی که در آینده به وقوع خواهد پیوست
ماده 426 قانون تجارت
اگر در معامله ثابت شود معامله به طور صوری یا مسبوق به تبانی بوده است آن معامله خود به خود باطل است
مسبوق به تبانی بود: زمینه ای برای تبانی به وجود آورده
ماده 426 قانون تجارت
اگر در معامله ثابت شود معامله به طور صوری یا مسبوق به تبانی بوده است آن معامله خود به خود باطل است
مسبوق به تبانی بود: زمینه ای برای تبانی به وجود آورده
درباره سخن جناب شهریار و مهسانا:
- مسبوق اسم مفعول است، معنی ( سبقت گرفته ) مقداری متمایل به معنای اسم فاعلی است، بنابراین بهتر است سبقت گرفته شده - پیشی گرفته شده، معنا شود.
- مستقبل یعنی آینده، پیش رو، این معنا نقطه مقابل مسبوق است، نه معنای معادل مسبوق
- مسبوق اسم مفعول است، معنی ( سبقت گرفته ) مقداری متمایل به معنای اسم فاعلی است، بنابراین بهتر است سبقت گرفته شده - پیشی گرفته شده، معنا شود.
- مستقبل یعنی آینده، پیش رو، این معنا نقطه مقابل مسبوق است، نه معنای معادل مسبوق
مستقبل، آینده
مسبوق
از ریشه سبق
به معنی
سبقت گرفته
از ریشه سبق
به معنی
سبقت گرفته
دارای سابقه، آگاه ازقبل ، علم داشتن از قبل