مسباح

لغت نامه دهخدا

مسباح. [ م ِ ] ( ع اِ ) مهره تسبیح. ( مهذب الاسماء ).

فرهنگ فارسی

مهره تسبیح

پیشنهاد کاربران

درخصوص کلمه"مسباح"که توضیحی داده بودم یک اشتباه بود که تصحیح می گردد. درمورد تعداددانه های تسبیح ( مسباح ) ، مهره های سی وچهارم وشصت وهفتم ( بجای سی و هفتم ) شکل واندازه اشان بادیگر مهره هامتفاوت است که بدینوسیله اصلاح میگردد.
مسباح کلمه ای عربی وبروزن "مفعال"اصطلاحا اسم آلت یعنی "وسیله تسبیح گفتن"می باشد. مسباح یاهمان" تسبیح متداول"معمولا ۱۰۰ مهره ازجنسهای گوناگون رابه بند می کشندکه مهره سی وچهارم وسی وهفتم آن شکل واندازه ای متفاوت بامهره های دیگردارد ( تسبیحهای بازاری ۱۰۱ مهره داردکه یک دانه اضافی است )
...
[مشاهده متن کامل]

ازمسباح ۱۰۰ دانه ای برای ذکرتسبیحات حضرت فاطمه زهراسلام الله علیهااستفاده می شودکه بهترین تعقیب بعدازهرنمازواجب می باشدوفلسفه ای دارد که درروایات مذهبی بیان شده است. ترتیب گفتن این تسبیح چنین است:
الله اکبر۳۴مرتبه
الحمدلله۳۳مرتبه
سبحان الله۳۳مرتبه.
ملاحظه می شودکه چراباید مسباح"تسبیح"۱۰۰ دانه"مهره" داشته باشد.
بعضی تسبیح هاهم ۳۳دانه ای است که کوچکتراست ومؤمنین همیشه همراه خودشان دارندمخصوصااگرازتربت حضرت سیدالشهداعلیه السلام باشد.
ازنظرارزش مادی، گرانبهاترین تسبیح، تسبیح کهرباست. مهره هایی که ازجنس یاقوت، عقیق ( مخصوصاعقیق یمن ) فیروزه، زبرجدوسایرسنگهاساخته شده فراوان است که هرکس به فراخوروضع اعتقادی یامالی خودازنوع خاصی استفاده می کند.

بپرس