مساوی کردن


معنی انگلیسی:
equalize, even, square, tie

مترادف ها

equalize (فعل)
برابر شدن با، مساوی کردن، مانند کردن

پیشنهاد کاربران

تسویه
مثال:
I’m talking about the Greek vs Persian struggle. In the end, I’d say it came out to a draw : من در مورد مبارزه یونان و پارس صحبت می کنم. در پایان می توانم بگویم به تساوی کشیده شد

بپرس