کلماتی که بیان کنندهٔ "مساوی بودن" یا "برابر بودن" هستند، شامل تعدادی واژه و عبارات مختلف می شوند. در زیر تعدادی از این کلمات و عبارات آورده شده است:
### کلمات و عبارات:
1. Equal ( برابر )
2. Equivalent ( معادل )
... [مشاهده متن کامل]
3. identical ( یکسان )
4. Same ( همان )
5. Alike ( مشابه )
6. Fair ( منصفانه )
7. Similar ( مشابه ) ( هرچند که "مشابه" به معنای "مساوی" نیست، اما در برخی زمینه ها می تواند این مفهوم را منتقل کند )
8. Uniform ( یکنواخت )
9. Balanced ( متعادل )
10. Comparable ( قابل مقایسه )
11. draw ( برابری در مسابقه )
### عبارات:
1. On par with ( در سطح یکسان با )
2. Equivalent to ( معادل با )
3. As much as ( به اندازهٔ هر چیز )
4. In the same way ( به همین ترتیب )
5. As good as ( به همان اندازه خوب )
### نمادهای ریاضی ( برای اشاره به برابری ) :
1. = ( علامت مساوی )
2. ≡ ( مساوی بودن به لحاظ معادل )
3. ≈ ( تقریباً مساوی )
منبع CHAT GPT 4o mini
کجا دیده بد رنج از گنج اوی. نه همگوشه بد گنج با رنج اوی
همگوشه � شاهنامه�
خود کلمه پر درفارسی بمعنی برابر وهم اندازه است چنانچه به کارت بازی پر میگن وبه پر مرغ هم پر میگن چون هم اندازه اند وبه پرسنگ هم به همین دلیل میگن که اندازه شان از هم مساویه یعنی در هر شش کیلومتر یک سنگ
... [مشاهده متن کامل] میذاشتند وخود کلمهpar هم بمعنی برابر ومساویه بنابراین برای گفتن تساوی در هر چیزی کافیه به آن پر اضافه کنیم مثلا پرساق بجای متساوی الساقین
لری بختیاری
چندیک، سرچین، تاوینا:مساوی، برابر
مساوی: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
برابر barābar، پایاپا، همسان hamsān، یکسان yeksān، همچند hamĉand ( دری )
مرخو marxu ( سغدی ) ، اغتی aqati، انغتی anqati ( سغدی )
هم نَوَرد، همنورد
دژی دید با آسمان هم نورد / نبُرده کسی نام او در نبرد .
نظامی.
واژه مساوی
معادل ابجد 117
تعداد حروف 5
تلفظ mosāvi
نقش دستوری صفت
ترکیب ( صفت ) [عربی]
مختصات ( مَ ) [ ع . ] ( اِ. )
آواشناسی mosAvi
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع فرهنگ فارسی معین
سا/sa/ در زبان های ایرانی باستان به معنی برابر و تساوی بوده است
راستا راست . ( ق مرکب ) برابر. مساوی . سواء. سوی : زیدبن علی بر یکجای درنگ نکردی از بیم آنکه یوسف بن عمرو بداند و یکچند پیش از دیان بود و شاعیان همی آمدند و او را بیعت همی کردند بر کتاب خدای و سنت رسول صلی اﷲ علیه و سلم و جهاد کردن با ظالمان . . . و بخشیدن غنیمت میان مسلمانان راستا راست و نصرت کردن اهل بیت بر دشمنان . ( ترجمه ٔ طبری بلعمی ) . || هم وزن . برابر در اندازه . معادل :
... [مشاهده متن کامل]
بگیرند قاقله خرد و قاقله بزرگ و کبابه از هر یکی راستا راست شکر طبرزد چند وزن هر سه شربت مقدار دو درم سنگ کوفته و بیخته . ( ذخیره ٔ خوارزمشاهی ص 351 ) . مامیران و برگ زیتون ، مازو وسعد، قاقله ، شب یمانی ، هلیله از یکی راستا راست همه را بکوبندو بدهان اندر پراکنند. ( ذخیره ٔ خوارزمشاهی ) . و عاقرقرحا و کبابه و سعد و پلپل از هر یکی راستاراست بدهان اندر پراکنند سود دارد. ( ذخیره ٔ خوارزمشاهی ) .
بینیم کز آن میان چه برخاست
دو نیمه کنیم راستا راست .
نظامی .
طباخی میان نظارگیان ایستاده بود فهم نتوانست کرد پنداشت که مراد از آن اعتدال تسویت مقدار است برفت و دیگی زیره با بساخت و گوشت و زعفران و زیره و نمک و دیگر توابل راستاراست در او کرد چون بپرداخت پیش استاد بنهاد وبرهان جهل خود را ظاهر گردانید. ( مرزبان نامه ) .
هم بار. [ هََ ] ( ص مرکب ) عدیل. برابر. هم سنگ. معادل. هم وزن. ( یادداشت مؤلف )
همچند به معنای مساوی در کتاب التفهیم ابوریحان بیرونی.
همچندان ؛ برابر. مساوی. همان اندازه به همان مقدار : گروهی گفتند چهل وپنجمین بودند [ کشتگان ] و همچندان اسیر بودند. ( ترجمه ٔ طبری بلعمی ) . و این منذر را پسری بود نام او نعمان بن المنذر همچندان بهرام بود با او بزرگ همی شد. ( ترجمه ٔ طبری بلعمی ) .
به اندازه، برابر، متساوی، معادل، هم تراز و هم سان، هم سر، هم میزان، هم وزن، یکسان، یر
ازا
تکاقو
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)