مساوق
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
دانشنامه عمومی
مساوق (فلسفه). مساوق ( به انگلیسی: Concomitance ) آنچه شامل اتحاد در مفهوم و مساوات در صدق باشد مساوقت نامیده می شود. [ ۱]
وجود با تشخص مساوق است. گاهی چیزی با چیزی مساوی است و گاهی مساوق است.
تساوق از تساوی بالاتر است. دو مفهوم وقتی مساوی اند که آن دو مفهوم دارای مصادیق یکسان باشند ولی حیثیت صدقشان با یکدیگر متفاوت باشد.
مثل دو مفهوم انسان و[ناطق که مصادیقشان یکی است به گونه ای که هر انسانی ناطق است و هر ناطقی انسان است.
ولی حیثیت صدقشان متفاوت است زیرا حیثیت انسانیت امری مرکب از حیوان و ناطق است و حیثیت ناطقیت امری مرکب از دو جزء نیست.
دو مفهوم وقتی مساوق اند که علاوه برآن که هردو بر یک چیز صدق می کنند حیثیت صدقشان نیز یکی است. [ ۲] [ ۳]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفوجود با تشخص مساوق است. گاهی چیزی با چیزی مساوی است و گاهی مساوق است.
تساوق از تساوی بالاتر است. دو مفهوم وقتی مساوی اند که آن دو مفهوم دارای مصادیق یکسان باشند ولی حیثیت صدقشان با یکدیگر متفاوت باشد.
مثل دو مفهوم انسان و[ناطق که مصادیقشان یکی است به گونه ای که هر انسانی ناطق است و هر ناطقی انسان است.
ولی حیثیت صدقشان متفاوت است زیرا حیثیت انسانیت امری مرکب از حیوان و ناطق است و حیثیت ناطقیت امری مرکب از دو جزء نیست.
دو مفهوم وقتی مساوق اند که علاوه برآن که هردو بر یک چیز صدق می کنند حیثیت صدقشان نیز یکی است. [ ۲] [ ۳]
wiki: مساوق (فلسفه)
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید