در رتبه مساوات بود عالم را
از دایره هیچ نقطه رابیشی نیست.
؟
- مساوات شدن ؛ برابر شدن و مساوی شدن. ( ناظم الاطباء ).- مساوات کردن ؛ عدالت کردن. ( ناظم الاطباء ). معاقلة. ( منتهی الارب ).
|| در اصطلاح محدثان ، از انواع عُلُوّ است نسبت به روایت یکی از کتب ، بدین ترتیب که بین راوی و پیامبر( ص ) یا صحابی یا مادون او تا شیخ یکی از اصحاب کتب حدیث آن تعداد فاصله باشد که بین یکی از اصحاب کتب و پیامبر( ص ) و صحابی یا مادون او می باشد. اگر آن راوی در تعداد واسطه ها یکی بیشتر باشد آن را مصافحة نامند. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). || در اصطلاح معانی ، برابر بودن لفظ است با معنی ، که آن واسطه بین ایجاز و اطناب باشد. رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون و المعجم چ دانشگاه ص 279 شود. || در اصطلاح حقوق اساسی ، اصل مساوات برابری سکنه ٔیک کشور است از لحاظ حقوق و تکالیف بدون توجه به جنس ( زن و مرد ) و صغر و کبر و نژاد و مذهب و زبان و عقاید و تابعیت. ( فرهنگ حقوقی ).
- مساوات در اشتغال به مشاغل دولتی ؛ در اصطلاح حقوق اساسی ، تمام افراد واجد شرایطقانونی حق اشتغال به مشاغل دولتی را دارند و اختصاص مشاغل مهم به طبقه مخصوص خلاف قانون است. ( فرهنگ حقوقی ).
- مساوات در پرداخت مالیاتها ؛ تمام افراد باید به تناسب قدرت خود مالیات بدهند. ( اصل 97 متمم قانون اساسی ). ( از فرهنگ حقوقی ).
- مساوات در مقابل دادگاهها ؛ در حقوق اساسی عبارت است از صلاحیت دادگاههای کشور در محاکمه تمام سکنه کشور، یعنی نباید برای طبقه خاص محاکم مخصوص تشکیل شود. ( از فرهنگ حقوقی ).
- مساوات در مقابل قانون ؛ عبارت است از شمول تمام قوانین کشور نسبت به تمام اتباع آن ، یعنی برای طبقه مخصوص قوانین مخصوصی که امتیازی را برای آنان بشناسد وجود نداشته باشد.( اصل هشتم متمم قانون اساسی ) ( از فرهنگ حقوقی ).
- مساوات سیاسی ؛ عبارت است از مساوات اتباع کشور در حقوق سیاسی یعنی شرکت اتباع یک کشور در حاکمیت ملی خود مانند انتخاب نمایندگان و انتخاب شدن به نمایندگی یا عضویت انجمنهای ایالتی و ولایتی و غیره... این اصطلاح در مقابل مساوات مدنی است. ( از فرهنگ حقوقی ).بیشتر بخوانید ...