مسافربری

/mosAferbari/

برابر پارسی: راهیبری

معنی انگلیسی:
transportation

لغت نامه دهخدا

مسافربری. [ م ُ ف ِ ب َ ] ( حامص مرکب ) عمل مسافر بردن. عمل بردن مسافر از نقطه ای به نقطه ای دیگر. || مؤسسه حمل مسافران. بنگاه مسافربری.
- بنگاه مسافربری ؛ مؤسسه ای که به شغل نقل و انتقال مسافران به نقاط مختلف بپردازد.

فرهنگ فارسی

بنگاه مسافربری . گاراژی که مسافران را از شهری بشهری برد.

فرهنگ معین

( ~ . بَ ) (اِمر. ) مؤسسه ای که کارش بردن مسافران است .

پیشنهاد کاربران

بپرس