مسافحین

لغت نامه دهخدا

مسافحین. [ م ُ ف ِ ]( ع ص ، اِ ) ج ِ مسافح ( در حال نصبی و جری ) : و أحل لکم ماوراء ذلکم أن تبتغوا بأموالکم محصنین غیر مسافحین. ( قرآن 24/4 ). و رجوع به مسافح شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع مسافح در حالت نصبی و جری ( در فارسی مراعات این قاعده نکنند ) .

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مُسَافِحِینَ: زنان زنا کار (مسافحات به معنای زنانی است که علنا زنا میدهند ، و یار و دوست میگیرند ، و آن زنی هم که تنها یک دوست دارد جزء متخذات اخدان است ، و اضافه کرد که مردم جاهلیت چنین بودند که زنای علنی را حرام ، و زنای پنهانی را حلال میدانستند ، و میگفتند زنای...
ریشه کلمه:
سفح (۴ بار)

ریختن. جاری کردن. جاری شدن «سفح الدم» یعنی خون ریخت «سفح الدمع سفحا و سفسوحاً» اشک چشم را روان کرد و اشک روان شد. لازم و متعدی هر دو آمده است (اقرب). . دم مسفوح خون ریخته شده است قید مسفوح برای آن است که خون مانده در گوشت پس از رفتن خون متعارف مباح است (مجمع). مسافحه و سفاح به معنی زنا است طبرسی گوید: اصل آن از سفح به معنی ریختن آب است علّت این تسمیه آن است که زنا کار آب خود (منی) را به طور باطل می‏ریزد. پائین کوه را سفح جبل نامند که آب کوه در آن می‏ریزد . . یعنی غیر از زنانیمه گفته شد دیگران بر شما حلال اند که با اموال خود بخواهید در حالیکه عفیفید و زنا کار نیستید. سفاح جمع سفح نیز آمده است در نهج البلاغه نامه 11 فرموده: «فَلْیَکُنْ مُعَسْکَرَکُمْ فی... سَفاحِ الْجِبالِ» اردوگاه شما در دامنه‏های کوهها باشد.

پیشنهاد کاربران

بپرس