لغت نامه دهخدا
مسافاة. [ م ُ ] ( ع مص ) دشنام دادن. ( منتهی الارب ). سفاهت کردن با یکدیگر. ( تاج المصادر بیهقی ). مسافهة. ( اقرب الموارد ). || دوا کردن. ( منتهی الارب ). دارو کردن. مداوا کردن. ( اقرب الموارد ). درمان کردن.
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید