مسابقه دادن


معنی انگلیسی:
compete, contend, contest, course, race

واژه نامه بختیاریکا

خیره بستِن

مترادف ها

race (فعل)
مسابقه دادن، بسرعت رفتن، دویدن، سرعت گرفتن

compete (فعل)
رقابت کردن، مسابقه دادن، رقابت کردن با، هم چشمی کردن، رقابت کردن - مسابقه دادن

tourney (فعل)
مسابقه دادن

فارسی به عربی

تنافس , جنس

پیشنهاد کاربران

زورآزمایی کردن، هماوری کردن، پیشی گرفتن، همتازیدن
مسابقه دادن/رقابت کردن

بپرس