مسابقت

لغت نامه دهخدا

مسابقت. [ م ُ ب َ ق َ ] ( ع مص ، اِمص )مسابقة. مسابقه. پیشی گرفتن. سبقت. رجوع به مسابقة و مسابقه شود : امیر وی را بنواخت و بستود بدین مسابقت که نمود. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 412 ). خردمند در جنگ... مسابقت روا ندارد. ( کلیله و دمنه ).
- مسابقت کردن ؛ سبقت گرفتن. پیشدستی کردن : دیگران... با یکدیگر پیشدستی و مسابقت می کردند. ( کلیله ودمنه ).

مسابقة. [ م ُ ب َ ق َ ] ( ع مص ) مسابقه. سباق. با کسی پیش گرفتن در دویدن یا در تاختن و نبرد کردن در آن. ( منتهی الارب ). پیشی گرفتن بر کسی در سباق. ( اقرب الموارد ). با کسی پیشی گرفتن در دویدن یا در تاختن. ( المصادرزوزنی ) ( دهار ) ( تاج المصادر بیهقی ). پیشی گرفتن با کسی در دویدن و تاختن و با یکدیگر تیر انداختن. ( مجمل اللغة ). پیشی جستن بر یکدیگر. مناهزة. همرانی. اسبدوانی. راجع به مسابقه و اسبدوانی در اسلام و تاریخچه ٔآن ، رجوع به تاریخ تمدن جرجی زیدان ج 5 ص 157 شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) مسابقه : فصل در مسابقت و تیر انداختن . جمع : مسابقات .

پیشنهاد کاربران

بپرس