مساب
لغت نامه دهخدا
مسأب. [ م ِ ءَ ] ( ع اِ ) خیک یا خیک بزرگ یا غراره چرمین که در آن خیک نهند یا خیک شهد و عسل. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). خیک عسل. ( مهذب الاسماء ). سأب. و رجوع به سأب شود. || ( ص ) بسیار آب خورنده از مردم و جز آن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). و نیز رجوع به مِساب شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
مَساب: اقیانوس