[ویکی فقه] به مسائل جایز الاجتهاد، به دلیل عدم وجود حکم منصوص در آنها اطلاق می شود.
مسائل اجتهادی، مسائلی است که اجتهاد ، درباره آنها جایز است؛ بر خلاف مسائل منصوصه، که اجتهاد در باره آنها جایز نیست.
نظر اصولیون
اصولیون ، اجتهاد در برابر نص را باطل می دانند و در این مورد قاعده ای دارند که می گوید: «لامساغ للاجتهاد فی مورد النص»؛ یعنی در مسئله ای که نص قطعی السند و قطعی الدلالة درباره آن وجود دارد، اجتهاد جایز نیست، مثل: وجوب نماز ، روزه ، حرمت بیع ربوی و غیره که نصوص قطعی بر آنها دلالت دارد. اما مواردی که برای آنها دلیل وجود دارد، ولی سند یا دلالت آن و یا هر دو ظنی می باشد، یا مواردی که در مورد آنها دلیلی وجود ندارد، در زمره مسائل اجتهادی قرار می گیرد.
نکته
حیطه مسائل اجتهادی، بستگی به حیطه اجتهاد دارد. مرحوم « محقق حلی » اجتهادی را که به ظواهر ادله مستند باشد اجتهاد نمی دانست، اما بعد، این دایره، شمول بیشتری پیدا نمود و شامل استنباط از ظواهر ادله نیز گردید.
مسائل اجتهادی، مسائلی است که اجتهاد ، درباره آنها جایز است؛ بر خلاف مسائل منصوصه، که اجتهاد در باره آنها جایز نیست.
نظر اصولیون
اصولیون ، اجتهاد در برابر نص را باطل می دانند و در این مورد قاعده ای دارند که می گوید: «لامساغ للاجتهاد فی مورد النص»؛ یعنی در مسئله ای که نص قطعی السند و قطعی الدلالة درباره آن وجود دارد، اجتهاد جایز نیست، مثل: وجوب نماز ، روزه ، حرمت بیع ربوی و غیره که نصوص قطعی بر آنها دلالت دارد. اما مواردی که برای آنها دلیل وجود دارد، ولی سند یا دلالت آن و یا هر دو ظنی می باشد، یا مواردی که در مورد آنها دلیلی وجود ندارد، در زمره مسائل اجتهادی قرار می گیرد.
نکته
حیطه مسائل اجتهادی، بستگی به حیطه اجتهاد دارد. مرحوم « محقق حلی » اجتهادی را که به ظواهر ادله مستند باشد اجتهاد نمی دانست، اما بعد، این دایره، شمول بیشتری پیدا نمود و شامل استنباط از ظواهر ادله نیز گردید.
wikifeqh: مسائل_اجتهادی