مسئولیت
/mas~uliyyat/
مترادف مسئولیت: تکلیف، کار، نقش، وظیفه، تعهد، رسالت، ماموریت
برابر پارسی: پاسخگویی، پاسخ دهی، سرپرستی
معنی انگلیسی:
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. سرپرستی.
مترادف ها
پست، تعجیل، مسئولیت، منصب، سمت، موقعیت، مسند، مقام، شغل، چاپار، صندوق پست، بسته پستی، پستخانه، ارسال سریع، سیستم پستی، تیر تلفن و غیره، پست نظامی، مجموعه پستی، تیردگل کشتی و امثال آن
جوابگویی، مسئولیت
جوابگویی، مسئولیت، عهده
مسئولیت، دین، استعداد، فرض، شمول، بدهی، بدهکاری
حمله، مسئولیت، اتهام، بار، تصدی، وزن، هزینه، عهده، خرج، مطالبه، مطالبه هزینه، عهده داری
مسئولیت، بار، گنجایش، وزن، بار مسئولیت، طفل در رحم
مسئولیت، کار، منصب، وظیفه، خدمت، دفتر، اداره، اشتغال، مقام، شغل، دفتر کار، محل کار، احراز مقام
مسئولیت، بار، محموله، کوله بار، بار الکتریکی، عملکرد ماشین یا دستگاه
مسئولیت، اطمینان، اعتماد، ائتلاف، اعتبار، اعتقاد، ایمان، قرض، توکل، امید، امانت، ودیعه، اتحادیه شرکتها
مسئولیت، جوابگو، مسئول حساب، قابل توضیح
مسئولیت، معتبر، ابرومند، عهده دار، مسئولیت دار
پیشنهاد کاربران
♦️
نوواژه برای جایگزینیِ #to_be_responsible_for به معنایِ مسئولیتِ مراقبت یا انجامِ چیزی یا کسی را داشتن، مسئولِ چیزی بودن، موظف به انجامِ کاری بودن، مکلف بودن، و جُزین
ا↙️
#ویباستن
یا:
... [مشاهده متن کامل]
#ویباییدن� 👈�وی ( پیشوند، به معنایِ �خود� ) بای ( ستاکِ حال از فعلِ �بایستن� به معنای �لازم بودن، ضروری بودن� ) - - یدن ( نشانه ٔ مصدر )
( پایینِ صفحه را ببینید. )
🔺نکته:
۱ - ستاکِ حالِ�ویباستن می شود:�ویبای . ( بسنجید با:�ویراستن —>�ویرای . )
۲ - برای درکِ بهترِ معنای این فعل، عبارتِ �بر خود بایسته گردانیدن� یا �خودبایدی� را در ذهن مجسم کنید.
▪️مثال:
۱ - شهرداری پاک گردانیِ شهر از این همه آشغال را می ویباید ( مسئولِ پاک گردانیِ . . . است. )
۲ - اگرچه بیمار بود ولی همهٔ آن چه را که انجام داده بود می ویباست ( مسئولِ همهٔ . . . بود. )
🔺 توجه:
🔹� #responsibility
or: #responsibleness
🔹� #ویبایش
یا: #ویبایه
▪️مثال:
۱ـ این ویبایشِ ( وظیفهٔ، مسئولیت ) او بود که پروژه را سرِ وقت به پایان برساند.
۲ - او پزشکی بود که ویبایه های ( مسئولیت های ) خود را می شناخت و بدان ها عمل می کرد.
🔸� #responsible
🔸� #ویبا
یا: #ویبان
یا: #ویباگر
یا: #ویبامند
یا: #ویباسته
یا: #ویباستار
▪️مثال:
۱ - مردی که پشتِ پیشخوان نشسته بود گفت که آن ها ویباستهٔ ( مسئولِ ) مراقبت از وسایلِ خریداران در فروشگاه نیستند.
۲ - آن ها هموندانِ شورای روستا بودند و ویبانِ پاکیزگیِ روستا.
🔹� #responsibly
🔹� #ویبایانه
▪️مثال:
پسرِ جوان وقتی تصادف را دید بسیار ویبایانه ( مسئولانه ) عمل کرد و به پلیس زنگ زد.
🔸� #irresponsible
🔸� #ناویبا
▪️مثال:
به هرروی، ناویبا ( غیرِمسئولانه ) بود که اجازه دادی او پشتِ فرمان بنشیند و آن تصادف را به بار آورد.
🔹� #irresponsibility
or: #irresponsibleness
🔹� #ناویبایش
یا: #ناویبایی
یا: #ویبایش ناپذیری
▪️مثال:
این عینِ ناویبایی ( عدمِ مسئولیت ) بود که آدمی نوآموز را تنها پشتِ دستگاه بنشانی.
🔸� #irresponsibly
🔸� #ناویبایانه
▪️مثال:
از شما به دور بود که چنین ناویبایانه عمل کنید!
☑️ هم ریشه های دیگرِ جزءِ نخستِ #ویباییدن در زبان های ایرانی و هندی ایرانی اروپاییِ غیرِایرانی:
اوستایی� 👈� خود، خویش� ➖� - hva
فارسی باستان� 👈� از آنِ خود� ➖� - huva
فارسی میانه� 👈� خود� ➖� xvat
فارسی میانه ترفانی� 👈� خود� ➖� xwd
پارتی� 👈� خود� ➖� wxad
سغدی� 👈� خود� ➖� xwty
سکایی� 👈� خود� ➖� hvat�
فارسی� 👈� خود، خویش
بلوچی� 👈� خود� ➖� wat
گیلکی� 👈� برای خود� ➖� x� - re
گورانی� 👈� خود� ➖� wē
زازاکی� 👈� خود� ➖� xo
کمزاری� 👈� خود� ➖� xur
آسی� 👈� خود� ➖� - xw�d
یدغه ای� 👈� خود� ➖� xoi
وخی� 👈� خود� ➖� xat
شغنی� 👈� خود� ➖� xu
اورموری� 👈� خود� ➖� xui
سانسکریت� 👈� ازآنِ خود� ➖� - sv�
گوتیک� 👈� مالِ خود� ➖� swēs
انگلیسی� 👈� اقلیتِ قومی، قوم�� ➖� ethnic
پورواهندواروپایی� 👈� مالِ خود� ➖� - sųe
🔺نکته: برای دیدنِ فعل هایی هم ریشه با جزءِ نخستِ این فعل بروید به:
#to_idiomatize , #to_possess , #to_privatize , #to_deprive , #to_accustom , #to_ethicize , #to_ethnicize .
✅ هم ریشه های دیگرِ جزءِ دومِ #ویباییدن در زبان های ایرانی و هندی ایرانی اروپاییِ غیرِایرانی:
نیاایرانی� 👈�نزدیک شدن، رسیدن�➖� - upā - aya
اوستایی��👈�نزدیک شدن، رسیدن�➖ - upā - aya
فارسی باستان�� 👈�نزدیک شدن، رسیدن�➖upā - aya
فارسی میانه� 👈�لازم بودن، ضروری بودن�➖� apāyestan
پارتی� 👈�لزوم، احتیاج ➖� b'yšn'
فارسی میانه ترفانی� 👈� لازم بودن، بایستن ➖ b'y'��
فارسی� 👈� بایستن، باید، وایه ( ضروری، حاجت، ) اندروای ( حاجت، ضروری )
پشتو� 👈�باید ➖� b�ya
بلوچی� 👈�باید ➖� bāyd
زرقانی� 👈�آرزو، آرمان ➖� vāye
�������������������� ⏬⏬⏬
@JavidPajin�� 👈�� فرهنگِ ریشه شناختیِ نوواژگانِ همگانی و دانشی
نوواژه برای جایگزینیِ #to_be_responsible_for به معنایِ مسئولیتِ مراقبت یا انجامِ چیزی یا کسی را داشتن، مسئولِ چیزی بودن، موظف به انجامِ کاری بودن، مکلف بودن، و جُزین
ا↙️
#ویباستن
یا:
... [مشاهده متن کامل]
#ویباییدن� 👈�وی ( پیشوند، به معنایِ �خود� ) بای ( ستاکِ حال از فعلِ �بایستن� به معنای �لازم بودن، ضروری بودن� ) - - یدن ( نشانه ٔ مصدر )
( پایینِ صفحه را ببینید. )
🔺نکته:
۱ - ستاکِ حالِ�ویباستن می شود:�ویبای . ( بسنجید با:�ویراستن —>�ویرای . )
۲ - برای درکِ بهترِ معنای این فعل، عبارتِ �بر خود بایسته گردانیدن� یا �خودبایدی� را در ذهن مجسم کنید.
▪️مثال:
۱ - شهرداری پاک گردانیِ شهر از این همه آشغال را می ویباید ( مسئولِ پاک گردانیِ . . . است. )
۲ - اگرچه بیمار بود ولی همهٔ آن چه را که انجام داده بود می ویباست ( مسئولِ همهٔ . . . بود. )
🔺 توجه:
🔹� #ویبایش
یا: #ویبایه
▪️مثال:
۱ـ این ویبایشِ ( وظیفهٔ، مسئولیت ) او بود که پروژه را سرِ وقت به پایان برساند.
۲ - او پزشکی بود که ویبایه های ( مسئولیت های ) خود را می شناخت و بدان ها عمل می کرد.
🔸� #ویبا
یا: #ویبان
یا: #ویباگر
یا: #ویبامند
یا: #ویباسته
یا: #ویباستار
▪️مثال:
۱ - مردی که پشتِ پیشخوان نشسته بود گفت که آن ها ویباستهٔ ( مسئولِ ) مراقبت از وسایلِ خریداران در فروشگاه نیستند.
۲ - آن ها هموندانِ شورای روستا بودند و ویبانِ پاکیزگیِ روستا.
🔹� #ویبایانه
▪️مثال:
پسرِ جوان وقتی تصادف را دید بسیار ویبایانه ( مسئولانه ) عمل کرد و به پلیس زنگ زد.
🔸� #ناویبا
▪️مثال:
به هرروی، ناویبا ( غیرِمسئولانه ) بود که اجازه دادی او پشتِ فرمان بنشیند و آن تصادف را به بار آورد.
🔹� #ناویبایش
یا: #ناویبایی
یا: #ویبایش ناپذیری
▪️مثال:
این عینِ ناویبایی ( عدمِ مسئولیت ) بود که آدمی نوآموز را تنها پشتِ دستگاه بنشانی.
🔸� #ناویبایانه
▪️مثال:
از شما به دور بود که چنین ناویبایانه عمل کنید!
☑️ هم ریشه های دیگرِ جزءِ نخستِ #ویباییدن در زبان های ایرانی و هندی ایرانی اروپاییِ غیرِایرانی:
اوستایی� 👈� خود، خویش� ➖� - hva
فارسی باستان� 👈� از آنِ خود� ➖� - huva
فارسی میانه� 👈� خود� ➖� xvat
فارسی میانه ترفانی� 👈� خود� ➖� xwd
پارتی� 👈� خود� ➖� wxad
سغدی� 👈� خود� ➖� xwty
سکایی� 👈� خود� ➖� hvat�
فارسی� 👈� خود، خویش
بلوچی� 👈� خود� ➖� wat
گیلکی� 👈� برای خود� ➖� x� - re
گورانی� 👈� خود� ➖� wē
زازاکی� 👈� خود� ➖� xo
کمزاری� 👈� خود� ➖� xur
آسی� 👈� خود� ➖� - xw�d
یدغه ای� 👈� خود� ➖� xoi
وخی� 👈� خود� ➖� xat
شغنی� 👈� خود� ➖� xu
اورموری� 👈� خود� ➖� xui
سانسکریت� 👈� ازآنِ خود� ➖� - sv�
گوتیک� 👈� مالِ خود� ➖� swēs
انگلیسی� 👈� اقلیتِ قومی، قوم�� ➖� ethnic
پورواهندواروپایی� 👈� مالِ خود� ➖� - sųe
🔺نکته: برای دیدنِ فعل هایی هم ریشه با جزءِ نخستِ این فعل بروید به:
#to_idiomatize , #to_possess , #to_privatize , #to_deprive , #to_accustom , #to_ethicize , #to_ethnicize .
✅ هم ریشه های دیگرِ جزءِ دومِ #ویباییدن در زبان های ایرانی و هندی ایرانی اروپاییِ غیرِایرانی:
نیاایرانی� 👈�نزدیک شدن، رسیدن�➖� - upā - aya
اوستایی��👈�نزدیک شدن، رسیدن�➖ - upā - aya
فارسی باستان�� 👈�نزدیک شدن، رسیدن�➖upā - aya
فارسی میانه� 👈�لازم بودن، ضروری بودن�➖� apāyestan
پارتی� 👈�لزوم، احتیاج ➖� b'yšn'
فارسی میانه ترفانی� 👈� لازم بودن، بایستن ➖ b'y'��
فارسی� 👈� بایستن، باید، وایه ( ضروری، حاجت، ) اندروای ( حاجت، ضروری )
پشتو� 👈�باید ➖� b�ya
بلوچی� 👈�باید ➖� bāyd
زرقانی� 👈�آرزو، آرمان ➖� vāye
�������������������� ⏬⏬⏬
@JavidPajin�� 👈�� فرهنگِ ریشه شناختیِ نوواژگانِ همگانی و دانشی
سوال ایرانیست و مساله / مسئولیت / مسئول از آن ساخته شدند چرا که
در زبان مازندرانی به پیشانی میگوییم سوال => به هر آنچه که پیش ( جلو ) آمده باشد ( به فکر و ذهن رسیده باشد که همان پیشامدن است ) سوال گفته میشود و بابت همه این اتفاق ها و پیشامد ها میگوییم مساله ( اتفاق یا پیشامد ) . . .
... [مشاهده متن کامل]
به کسی ک پیشانی آن بسیار جلو آمده باشد میگوییم دوک سوال که دوک از دک و پز آمده و دک همان ادعا می باشد => دک و پز = ادعا و قیافه یا ژست و حالت از همینرو در لاتین به حالت ؛ position گفته شده و به اردک ( ارد دک ) = docky یا منقار جلو آمده / همچنین به اسکله نیز dock میگویند که باز نشان از پیشروی اسکلت سازه در دریا می باشد پس متوجه شدیم ک دوک سوال = پیشانی جلو آمده و سوال همان پیشامد یا پیشانی می باشد و کسی که مسیولیت پذیرفته خودش را در پیش روی این اتفاقات قرار داده.
# ریشه یابی درست و اصولی داشته باشیم . . . .
در زبان مازندرانی به پیشانی میگوییم سوال => به هر آنچه که پیش ( جلو ) آمده باشد ( به فکر و ذهن رسیده باشد که همان پیشامدن است ) سوال گفته میشود و بابت همه این اتفاق ها و پیشامد ها میگوییم مساله ( اتفاق یا پیشامد ) . . .
... [مشاهده متن کامل]
به کسی ک پیشانی آن بسیار جلو آمده باشد میگوییم دوک سوال که دوک از دک و پز آمده و دک همان ادعا می باشد => دک و پز = ادعا و قیافه یا ژست و حالت از همینرو در لاتین به حالت ؛ position گفته شده و به اردک ( ارد دک ) = docky یا منقار جلو آمده / همچنین به اسکله نیز dock میگویند که باز نشان از پیشروی اسکلت سازه در دریا می باشد پس متوجه شدیم ک دوک سوال = پیشانی جلو آمده و سوال همان پیشامد یا پیشانی می باشد و کسی که مسیولیت پذیرفته خودش را در پیش روی این اتفاقات قرار داده.
# ریشه یابی درست و اصولی داشته باشیم . . . .
مسئولیت : ( حقوق خصوصی ) پذیرش و پاسخگویی عواقب سوء و آثار ناشی از نقض تعهدات قانونی وقراردادی
کار و بار
پاسخ دهی ، پاسخ گویی ، سرپرستی
در زبان پهلوی واژه ای به نام "اَپورسیشنیگ" هست و از انجا که "اَ" برابر "بی" و "یگ" برابر "ی" است، ساده شده آن می شود "بی پورسیشنی" که برابر "بی مسئولیت" است پس "مسئولیت" برابر "پورسیشنی" است. از انجا که "یت" در مسئولیت برابر "بودن" است و "ی" نیز برابر "بودن" در اینجا می شود، پس می توان گفت که "مسئول" برابر "پورسیشن" می باشد. شیوه گویش این واژه برابر "pursishn" است به شیوه ای که "u" به شیوه "او" خوانده می شود.
... [مشاهده متن کامل]
پس:
مسئولیت=پورسیشنی ( ی در اینجا برابر "بودن" است )
مسئول=پورسیشن
... [مشاهده متن کامل]
پس:
مسئولیت=پورسیشنی ( ی در اینجا برابر "بودن" است )
مسئول=پورسیشن
برابرهای پارسی:
مسئول = پاسخگو، پاسخ دِه
مسئول ( رئیس ) = سرپرست، کارگزار
مسئولیت ( نقش، عهده ) = کار، کارکرد، کار ویژه
مسئولیت ( وظیفهٔ اخلاقی ) = خویش کاری
بسته به اینکه کدام ماناکِ مسئول را در نگر داشته باشیم.
مسئول = پاسخگو، پاسخ دِه
مسئول ( رئیس ) = سرپرست، کارگزار
مسئولیت ( نقش، عهده ) = کار، کارکرد، کار ویژه
مسئولیت ( وظیفهٔ اخلاقی ) = خویش کاری
بسته به اینکه کدام ماناکِ مسئول را در نگر داشته باشیم.
مسئولیت: پذیرفتن انجام دادن کاری با همه ی خطرهای احتمالی آن و آمادگی برای بازخواست شدن در برابر کسی که انجام دادن کار یا کارها را واگذار نموده و پذیرش پیامدهای درست انجام ندادن کار.
( https://www. cnrtl. fr/definition )
... [مشاهده متن کامل]
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
تژ tož ( پهلوی )
آستوگات āstugāt ( اوستایی: āstugātu ) .
... [مشاهده متن کامل]
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
تژ tož ( پهلوی )
آستوگات āstugāt ( اوستایی: āstugātu ) .
واژه مسئولیت
معادل ابجد 547
تعداد حروف 7
تلفظ mas'uliy[y]at
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی]
مختصات ( لِ یَّ ) [ ع . مسؤولیت ] ( مص جع . )
آواشناسی mas'uliyyat
الگوی تکیه WWWS
شمارگان هجا 4
منبع فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
معادل ابجد 547
تعداد حروف 7
تلفظ mas'uliy[y]at
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی]
مختصات ( لِ یَّ ) [ ع . مسؤولیت ] ( مص جع . )
آواشناسی mas'uliyyat
الگوی تکیه WWWS
شمارگان هجا 4
منبع فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
ضمان درلغت واصطلاح
🇮🇷 واژه ی برنهاده: پاسخداری 🇮🇷
وظیفه_عهده
کسی که مسئولیت هیچ کاری را قبول نمیکند
کاربایست
امیرعلی نازنین!
از مدت ها پیش به این سو یک تن را در آن بالا داریم که چپ و راست اندرز از خود در می کند. باور کن! همان یکی برای همه ی ما ایرانیان و شاید همه ی جهان بس باشد. اندرزهایت را نگهدار! شاید روزی بکارت بیاید.
از مدت ها پیش به این سو یک تن را در آن بالا داریم که چپ و راست اندرز از خود در می کند. باور کن! همان یکی برای همه ی ما ایرانیان و شاید همه ی جهان بس باشد. اندرزهایت را نگهدار! شاید روزی بکارت بیاید.
تکلیف و وظیفه
آنچه که بر دوش انسان باشد حالا چه انجام دادن کاری یا انجام ندادن کاری
سرکاری. کار. بار. پاسخگویی
پایبندی
مَسئولیَت
پُرسیدِگی ، پُرسانَندِگی ، پُرسِش پَزیری
پاسُخ گویی ، پادسُخَنی
پادوِردی ( وِرد = word )
پُرسیدِگی ، پُرسانَندِگی ، پُرسِش پَزیری
پاسُخ گویی ، پادسُخَنی
پادوِردی ( وِرد = word )
بر عهده داشتن وظیفه ای، موظف بودن به انجام کاری
بر عهده داشتن وظیفه ای
•﷽•
هرکس در زندگی اش از زمانی که متولد میشود تا زمانی که میمیرد دارای مسئولیت یا مسئولیت هایی است. حالا شاید با خود بگویید اصلا معنی کلمه ی مسئولیت چیست؟؟؟؟؟
مسئولیت یعنی کار ها و وظایفی که هر انسان به عهده دارد و انتظار میرود که آنها را به نحو احسن انجام دهد.
هرکس در زندگی اش از زمانی که متولد میشود تا زمانی که میمیرد دارای مسئولیت یا مسئولیت هایی است. حالا شاید با خود بگویید اصلا معنی کلمه ی مسئولیت چیست؟؟؟؟؟
مسئولیت یعنی کار ها و وظایفی که هر انسان به عهده دارد و انتظار میرود که آنها را به نحو احسن انجام دهد.
کاربردار
تعهد
پاسخوری
عهده
سرپرستی ، پاسخدهی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٨)