مسئله

/mas~ale/

مترادف مسئله: امر، کار، موضوع، قضیه، مبحث، مطلب، پرسش، سؤال، جریان، رویداد، ماجرا، حاجت، خواسته، درخواست، نیاز، مشکل، معضل، معما، دشواری

برابر پارسی: چیستان، دشواری، پیش آمد، گرفتاری، پرسمان، چالش

معنی انگلیسی:
issue, matter, problem, proposition, puzzle, question, rub

فرهنگ معین

(مَ ئَ لَ یا لِ ) [ ع . مسألة ] (اِ. ) حاجت ، مطلب . ج . مسایل .

فرهنگ عمید

۱. موضوع، مطلب.
۲. پرسشی دربارۀ مسائل شرعی.
۳. امر مشکل، معضل.
۴. سؤال، پرسش.

واژه نامه بختیاریکا

دَنگ؛ نَه خووی

مترادف ها

question (اسم)
مطلب، موضوع، پرسش، سئوال، مسئله، پرس، سوال، استفهام

quandary (اسم)
حیرت، گیجی، تحیر، سرگردانی، مسئله

problem (اسم)
سختی، چیستان، مشکل، موضوع، مسئله

moot point (اسم)
مسئله

پیشنهاد کاربران

پُرسه، پرسمان، پرسش
گزاره، جُستار
کار، پیشامد،
سختی، دشواری،
و. . .
همانگونه که یکی از کاربران گفت واژه ی [مسئله] از آن دست واژه هاست که در جایگاه های گوناگون به چمها و معناهای جورواجور به کار رفته پس برابرواژه ی همتراز با آن جایگاه را نیاز دارد.
♦️
نوواژه برای جایگزینیِ #to_problematize به معنای مسئله ای کردنِ یک موضوع برای آنکه نیاز به راه ِحل پیدا کند؛ به عنوانِ مسئله فرض کردن یا تلقی کردنِ یک موضوع؛ به مسئله تبدیل کردن؛ و جُزین
ا↙️
...
[مشاهده متن کامل]

#پراساندن ( parāsandan )
یا:
#پراسیدن ( parāsidan ) 👈 پراس ( ستاکِ برساخته از ریشه ی نیاایرانیِ prş به معنای پرسیدن ) - - یدن ( نشانه ی مصدر )
🔺 نکته:
این دیسه پیش تر توسطِ آقای دکتر ملایری به زبانِ فارسی معرفی شده است. ازآنجاکه ایشان به برخی از مشتق های آن ، ازجمله "فعلِ بالا، " نپرداخته اند، نگارنده با برساختِ این فعل و مشتق هایِ دیگرِ آن این دیسه را گسترانیده است.
▪️مثال:
۱ - او مشارکتِ زنان در جنبش های صلح جویانه را در کتابِ ۲۵۰ صفحه ایش پَراسید ( به مسئله تبدیل کرد. )
۲ - امروزه افزایشِ روزافزونِ مهاجرت رفته رفته دارد موضوعِ هویت را می پَراسید ( به عنوانِ مسئله معرفی می کند. )
🔺 توجه:
🔹 #problem
🔹 #پراسه ( پَراسه —� دکتر ملایری )
▪️مثال:
۱ - با سرپرستیِ او، پزشکان توانستند بسیاری از پراسه های ( مسئله های ) آماریِ بیماریِ قندِ خون را در آن منطقه حل وفصل کنند.
۲ - توربولانس یکی از پراسه های حل نشده در فیزیک است.
۳ - پس از آن رخداد، انگیزه دادن به دانش آموزان برای ادامه ی کار به پراسه ای دشوار تبدیل شده بود.
🔸 #problematic ( al ) به عنوانِ صفت
🔸 #پراسه ای
یا: #پراسین
یا: #پراسه مند
یا: #پراسه دار ( دکتر ملایری )
یا: #پراسه ساز
▪️مثال:
۱ - موقعیتی که برای نمایندگانِ مجلس پیش آمده بود پراسه ای ( مسئله مند ) می نمود.
۲ - سرشتِ پراسینِ ( مسئله مندِ ) این واژه ها در بخشِ دیگری از کتاب توضیح داده شده اند.
۳ - رساندنِ همه ی این آدم ها سرِ وقت به سخنرانی پراسه مند به نظر می رسید.
🔹 #problematically
🔹 #پراسه مندانه
یا: #پراسینانه
▪️مثال:
او کار با دانشجویانِ بومی را پراسه مندانه ( مسئله مندانه، پرسش آفرینانه، به ناحق ) بر کار با دانشجویانِ دیگر ترجیح می داد.
🔸 #problematic به عنوانِ اسم
or: #problematique
🔸 #پراسند ( پَراسَند )
یا: #پراسمان ( پَراسْمان )
▪️مثال:
پراسَندهای ( پروبلماتیک های ) اصلیِ عمل گراییِ فمینیسم دو ناسازنما ی آشکار در درونِ خود می پرورند.
🔹 #unproblematic ( al )
🔹 #ناپراسه ای
یا: #ناپراسین
یا: #ناپراسه مند
یا: #بی پراسه
▪️مثال:
هیچیک از رویکردهای آنان ناپَراسین ( نامسئله مند، بی مسئله ) نبود.
🔸 #unproblematically
🔸 #ناپراسه مندانه
یا: #پراسه ندارانه
یا: #ناپراسینانه
🔹 #problematicalness
🔹 #پراسه مندی
یا: #پراسه داشتگی
🔸 #problemage
🔸 #پراسه گی ( یا پَراسِگی )
یا: #پراسه بودگی
🔸 #subproblem مسئله ای که ممکن است به مسئله ای بزرگ تر بینجامد.
🔸 #زیرپراسه
یا: #ریزپراسه
یا: #پیش پراسه
▪️مثال:
هر بار که آزمایش را تکرار می کردند چند تا از پیش پراسه ها ( مسائلِ جزیی ) به آسانی و گاهی خودبخود حل می شد.
🔹 #nonproblem موضوعی که به عنوانِ مسئله ای جدی فرض نمی شود.
🔹 #ناپراسه ( ناپَراسه )
▪️مثال:
نقدِ آن ها به او این بود که وی برای یک ناپَراسه ( موضوعِ غیرِ جدی ) راه ِحلی هزینه آور برگزیده است.
🔸 #multiproblem چند مسئله ، پرمسئله
🔸 #چندپراسه
▪️مثال:
او در موقعیتی چَند پَراسه گیر افتاده بود و گشایشی هم در کار نبود.
🔹 #problematization مسئله ای سازی، مسئله مند سازی
🔹 #پراسانش ( پَراسانِش )
یا: #پراسه ای سازی
یا: #پراسه مندسازی
یا: #پراسش ( پراسِش )
▪️مثال:
یکی از شیوه های کارآمدِ او در بحث پَراسانِش ( مسئله ای سازیِ ) روایت های تاریخی بود.
🔸� #pseudoproblem
🔸� #پراسه نما
� یا:�� #درژاپراسه ( دُرژاپراسه ) ( برای دیدنِ پیشوندِ "درژا" بروید به #pseudo_ در پیشوندستان. )
🔸 هم ریشه های دیگرِ #پراسیدن ، #پراسه و #پراسند در زبان های ایرانی و هندواروپاییِ غیرِایرانی:
اوستایی 👈 پرسیدن ➖ - fras
فارسی باستان 👈 بازخواست کردن ➖ - fraθ
فارسی میانه 👈 پرسش ➖ frašn
فارسی میانه 👈 پرسیدن ➖ pursītan
پارتی 👈 پرسیدن ➖ pwrśdn
سغدی 👈 پرسیدن ➖ - prs
سکایی 👈 پرسیدن ➖ brašta
خوارزمی 👈 پرسیدن ➖ - m|pš
فارسی 👈 پرسیدن، پرسه ( گدایی ) ، پَرسه زدن
آسی 👈 پرسیدن ➖ f�rsyn
پشتو 👈 پرسیدن ➖ puxt
بلوچی 👈 پرسیدن ➖ pursita
کردی 👈 پرسیدن ➖ pirsīn
بختیاری 👈 درخواست ➖ purs
سانسکریت 👈 پرسیدن ➖ prcch�ti
آلمانی کهن 👈 پرسیدن ➖ frāgēn
لاتینی 👈 درخواست کردن ➖ poscere
لیتوانیایی 👈 خواستن ➖ praš�ti
پ. ه. ا 👈 پرسیدن، خواستن ➖ prk
🔺 نکته:
🔻🔻🔻
@JavidPajin 👈 فرهنگِ ریشه شناختیِ واژگانِ عمومی و تخصصی

مسئله به هر گونه چالش می گویند. در دانش هایی مانند ریاضی، علوم تجربی. . . . مسئله برابر پرسش است.
من فکر میکم مانند هر کلمه دیگه ای که بخواهیم برگدون پارسیش رو بگیریم ، باید به جایگاه استفادش توجه کنیم ، در مورد کلمه مسئله تیز همینگونه باید باشد.
از دیدگاه من پرسمان جایگزین خوبیه
درخواست ، انتظار ، نیاز
مفعول پرسیدن، مورد سؤال
مفرد تصاویر =تصویر
جریان
محل بحث= مبحث
چیستان
بیانه
Problem
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس