بدرستى که مى بینیم گردیدن روى تو در آسمان[منتظر جبریل تا فرمان آرد باستقبال کعبه]. بدرستى و راستى که فرا گردانیم ترا فاروى گاهى که تو بپسندى آن را، فاگردان روى خود سوى مزگت شکهمند. و هرجا که باشید فراگردانید روى خود از آن سوى و بدرستى که آنها را که بدادند ایشان را نامه[یعنى عبد الله سلام و یاران او]مى دانند که آن درست و راستست از خداى ایشان. و خداى[عزّ و جلّ ]بى آگاهى نیست از آنچه شما مى کنید
... [مشاهده متن کامل]
ترجمه برگفته از تفسیر عتیق نیشابوری
مسجد
سبوح و مزکت بهمان گرفت و دیزه فلان
و ما چو گاوان گرد آمده به غوشادا.
ابوالعباس ( از فرهنگ اسدی
مزگت: این واژه در پهلوی mazgat ( و نه mazget ) بوده و از دو بخش ساخته شده است: مز maz ( بالیدن، رشد کردن، کمال یافتن ) و پسوند مکان ساز گَت که در پارسی دری گاه شده است؛ پس مزگَت یعنی جای بالیدن، محل رشد کردن ـ کمال یافتن. مانند هَنگت ( مجتمع ) .
... [مشاهده متن کامل]
پس از آمدن اسلام به ایران، پارسی زبانان آن را mazget خوانده اند تا آهنگش با مسجد یکی شود؛ چون در پارسی اسم مکان بر وزن مَفعِل ساخته نمی شود.
از دو بخش "مزد" و "گِت" یا "کِت" تشکیل شده که یعنی محل پرستش اهورامزدا ( کلمه مسجد از مزگت گرفته شده است. )