مزنگ

لغت نامه دهخدا

مزنگ. [ م َ زَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان چناران بخش حومه وارداک شهرستان مشهد،در 80هزارگزی شمال غربی مشهد و 4هزارگزی شمال راه شوسه مشهد به قوچان با 424 تن سکنه. آبش از قنات و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

گویش مازنی

/mazeng/ از ارتفاعات بخش یانه سر واقع در هزارجریب بهشهر - روستایی در شمال شرقی بندرگز

پیشنهاد کاربران

مزنگ : احتمالا نوعی رقصی بوده که کولی ها انجام می داده اند ، در لرستان مزنگ به معنی مطرب و نام گروهی از کولی هاست.
( ( دائی شکری هم رفت پیش گله کبوترها ودر آنها را باز کرد و کبوترها تو حیاط ولو شدند. بغبغو میکردند. دور هم میچرخیدند و مزنگ میآمدند. ) ) ( صادق چوبک ، کفتر باز )
مَزَنگ:نام شاخه ای از کولی ها در ایران
در لرستان مزنگ به معنی مطرب و نام گروهی از کولی هاست
منبع:کولی در ادبیات فارسی نوشته:دکتر ابوالفضل خطیبی
روستایی زیبا از توابع شهرستان بندرگز، ، مردمانی سرخوش و مهماندوست که هرچه بگویم کم است
مزنگ ( بندرگز )
مزنگ ( بندرگز ) ، روستایی از توابع شهرستان بندرگز در استان گلستان می باشد.

بپرس