مزنه
لغت نامه دهخدا
- ابن مزنة ؛ ماه نو و هلال. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).
مزنة. [ م ُ ن َ ] ( اِخ ) دهی به سمرقند. ( منتهی الارب ).
فرهنگ فارسی
واژه نامه بختیاریکا
پیشنهاد کاربران
مُزنه: ( در زبان عربی ) ابری سپید؛. ( دهار ) . مُزن. ( لغتنامه دهخدا )
بها ارزش در برخی منابع لایه داخلی لابیای واژن
مزنة :مزنة اسم دختر با ریشه عربی است .
باران . ابر سپید و قطعه ای از ابر سپید . پاره اى ابر . مزنة دهی به سمرقند.
باران . ابر سپید و قطعه ای از ابر سپید . پاره اى ابر . مزنة دهی به سمرقند.
"مظنه" به معنای قیمت گرفتن یا قیمت کردن هست.
قیمت، ارزش