مزمله
لغت نامه دهخدا
مزمله. [ م ُ زَم ْ م َ ل َ] ( ع اِ ) مزملة. خم و کوزه بزرگ که آب سرد کند و حوض کوچک. ( تاریخ بیهقی چ ادیب حاشیه ص 116 ). ظرفی که بر او جامه پیچیده آب سرد کنند. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || مزمل. رجوع به مزمل شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید