لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
مزخرف از ریشه ی زُخرُف : آراسته به جواهرات ، مجازاً در معنای مادیات و تجملاتی، مال و ثروت.
در کتاب چهار مقاله یا مجمع النوادر آمده : 《 پس دبیر باید . . . . و به حُطام دنیاوی و مزخرفات ِ آن مشغول نباشد 》.
آوردن مزخرفات پس از حُطام دنیاوی باید در معنایی مترادف و برابر با آن به کار رود .
در کتاب چهار مقاله یا مجمع النوادر آمده : 《 پس دبیر باید . . . . و به حُطام دنیاوی و مزخرفات ِ آن مشغول نباشد 》.
آوردن مزخرفات پس از حُطام دنیاوی باید در معنایی مترادف و برابر با آن به کار رود .
ماذا قال
سلیم
مزخرفات: واژه ای اربی به معنی چرندیات می باشد
مزخرفات: واژه ای اربی به معنی چرندیات می باشد
عمری
ابو جملو
چراندرچار. [ چ َ اَ دَ ] ( اِ مرکب ) در تداول عوام ، گفتار بی معنی و بیهوده و نامتناسب. هذیان. سخن لغو. گفتار یاوه و عبث. مهملات و لاطائلات. پرت و پلا.