مزاوله

لغت نامه دهخدا

مزاوله. [ م ُ وَ ل َ ] ( از ع ، مص ) مزاولة. مزاولت. رجوع به مزاولة و مزاولت شود.

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) بکاری اشتغال ورزیدن . ۲ - ممارست کردن در کاری ورزیدن . ۳ - اراد. کاری کردن . ۴ - ( اسم ) اشتغال بکاری . ۵ - ممارست .
اشتغال ورزیدن در کاری

پیشنهاد کاربران

بپرس