مزاجی

/mezAji/

معنی انگلیسی:
constitutional

لغت نامه دهخدا

مزاجی. [ م ِ] ( ص نسبی ) هر چیز منسوب به مزاج و طبیعت. ( ناظم الاطباء ): وضع مزاجی فلان بد است ؛ استقامت مزاج ندارد.

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به مزاج : وضع مزاجی فلان بد است .
هر چیز منسوب به مزاج و طبیعت

مترادف ها

habitual (صفت)
معتاد، معمولی، عادی، مرسوم، همیشگی، عادتی، مزاجی

temperamental (صفت)
خون گرم، مزاجی، خویی

فارسی به عربی

مزاجی

پیشنهاد کاربران

بپرس