مزاج گوی

لغت نامه دهخدا

مزاج گوی. [ م ِ ] ( نف مرکب ) مزاج گو. کسی که موافق مزاج کسی سخن گوید. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).کنایه از خوشامدگوی باشد. ( برهان ). خوش آمدگوی. ( انجمن آرای ناصری ) ( ناظم الاطباء ). متملق. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). آن که بر حسب مزاج مخاطب حرف زند.

فرهنگ فارسی

خوش آمد گوی، ( مزاج گو ی ) ( صفت ) آنکه مطابق مزاج هر کس سخن گوید و کسی را از خود نرنجاند خوشامدگوی : اگر توقع آسایش از جهان داری مدار دست ز دست مزاج گوییها . ( صائب )

پیشنهاد کاربران

بپرس