مرین

لغت نامه دهخدا

مرین. [ م َرْ رَ ] ( ع اِ ) به صیغه تثنیه ، دوبار. ( ناظم الاطباء ). رجوع به مَرّ و مرة شود.

مرین. [ م ُ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از مصدر اًرانة. آنکه مواشی او هلاک شده باشند. ج ، مرینون. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به ارانة شود.

مرین. [ م ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان سرمشک بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت در 15هزارگزی شمال راه مالرو بافت به ساردوئیه. آب آن از قنات و راه آن مالرو است و ساکنین آن از طایفه سلیمانی هستند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

فرهنگ فارسی

دهی از شهرستان جیرفت

پیشنهاد کاربران

مر این
که منه آن سر مرین سر زیر را
هین مکن سجده مرین ادبار را
✏ �مولانا�
راجع به کلمه مرین ، پیشینه تاریخی این کلمه در رابطه با مراسمی که بستگان متوفی در گذشته میگرفتند وتا به امروز تغییر بسیاری کرده تا جاییکه میتواند تمام یابخش بزرگی از راز عزاداری ها را کشف کند

بپرس